یاسی‌ترین

https://t.me/Yasitariin

یاسی‌ترین

https://t.me/Yasitariin

یاسی‌ترین

هرگز ندیده بودم چشم تو را چنین در خون و اشک غوطه‌ور، ای مامِ رنج‌ها! ای میهنی که در تو به خواری مثل اسیر جنگی یک عمر زیستیم. زین گونه زیستیم و به هق‌هق گریستیم.

به امید آزادی

بایگانی
آخرین مطالب

میم/الف/لام

يكشنبه, ۱۲ فروردين ۱۴۰۳، ۰۹:۲۴ ق.ظ

آفتاب؛

آفتابِ گرمِ بازیگوش، لی‌لی‌کنان و سرخوش، خودش را میان موهایی بلند، به بلندی یلدا، پنهان می‌کند.

تا شبِ گیسویش بماند.

تا مهر، دستش به آذر نرسد.

تا ماه،

تنها رویِ او باشد.

تا درد، 

غریبانه‌ترین دلتنگی بماند. 

تا یاد، 

تنها یاد دل‌کَش او باشد و 

دل...

دیوانه‌ی او.

آفتاب... بازیگوش، چُنان معشوقی که بوسه‌اش را با ناز و شرم، پنهان می‌کند، رقصان و دل‌ربا، میان تاب موها...

آفتاب چون خیالی محال،

آفتاب...

 

 

  • یاسی ترین

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">