آسه و ریزه
ولی خب، زندگی چیز سمجیه. شایدم این خاصیت تکرار باشه. نمیدونم. فقط میدونم که تو تاریکترین لحظات هم یکهو، باریکه نوری از دورها دیده میشه.
اینطوری میشه که هر زندگی، خودش هزار زندگی میشه و هر آدم هزار آدم. میفهمی چی میگم؟
یعنی مثلا منِ به زانو دراومدهی امروز، همون قهرمان ده سال پیشم. دو ماه دیگه شاید اون سرخوشه باشم که روی موج سواره، یا سه سال بعد زمینگیر.
همهی آدمای اطرافم هم همین بودند، توی این سالها همه چیز چرخیده و چرخیده و چرخیده و مثل گِلی که زیر دست کوزهگره و تو داری تماشاش میکنی و هر بار که میچرخه و شکل میگیره، دیگه فکر میکنی تموم شد ولی باز میبینی که بلندتر شد یا کوزهگر نصفیشو کند کوتاه شد، گرد شد، لاغر شد و...
دیگه همینه دیگه...
پریروز یکمی موهامو کوتاه کردم؛ چند وقتی میشد این کارو نکرده بودم و داشت زبر میشد. سرم یه خورده سبک شده! دلم موهای بلند و وحشی و خر میخواد :)) ولی سالم. از چیزایی که واقعا ازش متنفرم موی دراز و مردهس. حالا یکم قدش کوتاه شده اما نرم و شادابه.
دیگه چی؟
دارم آب میخورم!
بله من اصلا آب نمیخوردم؛ من یک انسان چاییخور هستم که تمام تشنگیم با چایی برطرف میشد. حالا دارم خودمو مجبور میکنم آب بخورم. و متوجه شدم که بیشتر از پنج لیوان نمیتونم. امیدوارم همین حداقل رو ترک نکنم چون قبلا هم بوده که مدتی رو این روال بودم بازم رها شده.
دیگه چی؟
قرص آهن و مولتی ویتامین.
راستش این سری پریود شدم داشتم میمردم و ترسیدم. گفتم خاک بر سرت حتمن هیچی آهن و ویتامین نداری داری از بین میری و این حرکت کاملا از روی ترس انجام شد!
دیگه چی؟
همینا :)
- ۰۲/۰۵/۰۹
سلام عزیزم، منم دلم از همون موهایی که گفتی میخواد، و البته یه شکم صاف و تخت، و یک کمر باریک و یه صورت بدون خط خنده و خط غم، دلم یه سفر خوب میخواد یاسی، یه سفر که از فرط خوش گذشتن هیجان زده بشم، دلم میخواد مغزم منظم باشه، اینقدددررر شلوغ و به هم ریختست که حس میکنم در حالی که به همه چی دارم فکر میکنم به هیچی فکر نمیکنم، دخترای قشنگتو از طرف من محکم ببوس.