یاسی‌ترین

https://t.me/Yasitariin

یاسی‌ترین

https://t.me/Yasitariin

یاسی‌ترین

هرگز ندیده بودم چشم تو را چنین در خون و اشک غوطه‌ور، ای مامِ رنج‌ها! ای میهنی که در تو به خواری مثل اسیر جنگی یک عمر زیستیم. زین گونه زیستیم و به هق‌هق گریستیم.

به امید آزادی

بایگانی
آخرین مطالب

دیری نمی‌پاید

چهارشنبه, ۲۴ خرداد ۱۴۰۲، ۰۲:۵۶ ب.ظ

احساس میکنم اصلا خوب نیستم. دارم به کارهام رسیدگی می‌کنم. فعالیت دارم، مدام سرپام‌. مدام مشغولم اما چیزی توی قلبم چنگ می‌ندازه، بغض تا توی گلوم میاد و باز سر می‌خوره می‌ره تو سینم. دلم می‌خواد بچه‌ها رو بغل کنم و نازشون نکنم، نازم کنن. دلم می‌خواد سرمو بذارم رو قلب آلما و گریه کنم. دلم می‌خواد اون ضربانی رو بشنوم که برای اولین بار تو اتاق سونوگرافی شنیدم و انقد گریه کردم که خانم دکتر گفت چه مامان احساساتی‌ای! دلم می‌خواد آلمای یک دقیقه‌ای منو بغل کنه، مثل همون لحظه‌ی اولی که گذاشتنش روی سینم و گریه کردم‌، باهاش حرف زدم گفتم قربونت برم اومدی بالاخره؟ دورت بگردم اومدی بالاخره... اونجام خانم دکتر می‌گفت چه مامان احساساتی‌ای! 

هیچ اتفاق بخصوصی نیفتاده، همه چیز همونه که بود اما من خیلی دلتنگم. سومین لیوان چاییمو که خوردم با خودم گفتم شاید باید دلتنگیمو بنویسم.

شاید صرفا تغییرات هورمونی باعث این حالمه، کی می‌دونه؟ اما من خیلی غمگینم و دلشوره دارم. برای همینه که دلم می‌خواد به بچه‌ها پناه ببرم، چونکه اونا امنن. حداقل تا وقتی کوچیکن. یعنی کوچیکیشون امنه. مثل اولین بار که صدای قلبشونو می‌شنوی. عشق بچه‌ها به آدم، نه عشق آدم به بچه، حداقل تا وقتی اینقدی هستن هیچی توش نیست، خالصه‌. پناهن. 

اولِ جوونی همه چیز یه جوریه، انگار قراره برای آخر عمر تضمینی همون‌جوری بمونه، اما کم‌کم کم‌کم زمین می‌چرخه، روزها از پی هم میان و میرن و همه چیز با همون چرخش می‌چرخه و با چرخشش تغییر می‌کنه و دور می‌شه. 

مثل اون دوستی که تو پنج سالگی بهش گفتی تا ابد باهاتم و الان نمی‌دونی کجاست.

 

دلم برای احساس امنیت عمیق تنگ شده، برای یه دل‌خوشی، که ندونی قراره دیگه نباشه. من دلم برای اون ندونستن تنگه.

 

  • یاسی ترین

نظرات (۴)

یاسی چقدر من رو نوشتی

چقد آغوش نیازمندیم

دقیقا این روزها دوست دارم یکی بغلم کنه مدتی بدون حرف بدون هیچ توضیحی...

یه حس شبیه دلتنگی دلتنگی برای خود خودم

ان شالله اون احساس امنیت عمیق اون دلخوشی پایدار بیاد تو زندگیت عزیزم.

پاسخ:
ای جانم عزیزم 🥺🥺🥺⁦(⁠ ⁠T⁠_⁠T⁠)⁠\⁠(⁠^⁠-⁠^⁠ ⁠)⁩ 

فدات ❤️

سلام یاسی قشنگم، منم دقیقا همین حسی رو به بچه ها دارم که تو ازش نوشتی، وقتی خیلی اضطراب دارم یا حالم خوش نیست یا از کسی رنجیدم و یا هرچی، به دخترم که نگاه میکنم و میبینم از هفت دولت آزاده احساس آرامش و امنیت میکنم، همین حس رو در کنار پدربزرگ و مادربزرگم هم داشتم، خیلی که پیر میشن هم معصوم و بی حاشیه میشن و اونها هم از هفت دولت آزاد میشن دوباره انگار، خدا همشون رو برامون حفظ کنه، ما هم یه روز آزاد میشیم یاسی، آزاد از تمام این حس های دوگانه، خوب و آروم باشی همیشه عزیزم. 

پاسخ:
سلام عزیزم 
ای جانم 😍 خدا حفظش کنه برات 
آره بعضی از پیرها هم همین حسو میدن.

آره ما هم یه روزی بالاخره از این دنیا رها میشیم ❤️

منم گاهی به خواهرزاده‌هام می‌گم بغلم کنن. چون تنها کسایی هستن که بغلم می‌کنن. چقدر می‌فهمم خط به خطش رو.‌

پاسخ:
ای جانم عزیزم 🥺🥲♥️

منم یاسی..

یه آغوش که نصیحتم نکنه..امن باشه..

پاسخ:
عزیزکم 🥲♥️
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">