شبا که ما میخوابیم آقا پلیسه بیداره
خوابم نمیبرد.
فکر، فکر، فکر...
جزو معدود بارهاییست که از فکر بیخواب شدهام؛ آن هم با این همه خستگی و بیخوابی این هفته.
کسی چه میداند الان که من سرم روی بالش است، سر خیلیها کجاست؟
اصلا سرشان چه شکلیست؟ با جسم سخت برخورد کرده یا نه؟
هنوز شکل جمجهاش دست نخورده است؟
یا اصلا شاید سرشان بالای جاییست؟
یا قرار است باشد...
در سحرگاهی که ما خوابیم...
وقتی دستمان به آسمان برسد
وقتی که بر آن بلندیِ بنفش بنشینیم
دیگر دست کسی هم به ما نخواهد رسید
مینشینیم برای خودمان قصه میگوییم
تا کبوترانِ کوهی از دامنهی رویاها به لانه برگردند.
غروب است
با آن که میترسم
با آن که سخت مضطربم،
باز با تو تا آخر دنیا خواهم آمد.
سید علی صالحی
- ۰۱/۰۸/۰۴
فکر و خیال همیشه هست. فقط باید دا*ور*ت کردن یاد بگیری حاج خانوم !
اگر فکر و خیال های من رو داشتی که الان سرت بجای بالشت بر دار بود :)