منِ همبازیِ تو
شنبه, ۱۶ مهر ۱۴۰۱، ۰۹:۰۸ ق.ظ
به هر سازی بزنی میرقصد. هر بازیای تو بگی قبول! دستت را که دراز میکنی و میگویی میآیی بازی؟ میگوید اوهوم؛ با لبخند.
دیدهای؟ حس کردهای؟ فهمیدهای؟
هر روز عصر منتظر میماند تا تو بیایی توی کوچه، با سنگ بزنی به پنجره، دمپاییهایش را عجلهعجله بپوشد و در کوچه را باز کند تا توی سرپا شوق را ببیند. تا دستت را دراز کنی و دستش را محکم بگیری و در گوشش بگویی بازی امروز چیست؟
میدانی چه میگویم مگر نه؟
- ۰۱/۰۷/۱۶