یاسی‌ترین

https://t.me/Yasitariin

یاسی‌ترین

https://t.me/Yasitariin

یاسی‌ترین

هرگز ندیده بودم چشم تو را چنین در خون و اشک غوطه‌ور، ای مامِ رنج‌ها! ای میهنی که در تو به خواری مثل اسیر جنگی یک عمر زیستیم. زین گونه زیستیم و به هق‌هق گریستیم.

به امید آزادی

بایگانی
آخرین مطالب

نامه‌ای برای گیسو

جمعه, ۲۵ تیر ۱۴۰۰، ۰۳:۰۰ ق.ظ

گیسوی کوچکم سلام!

حالا که این نامه را برایت مینویسم، تو تنها چهار ماه و ده روز از عمرت گذشته‌. هیچ‌گاه این روزهایت را به یاد نخواهی آورد و ترس من این است که من هم لذت این روزها را فراموش کنم‌. روزهایی که تو انقدر کوچک و ناتوانی که حتی یک ساعت هم نمیتوانم از خودم دورت کنم و برای گذراندن هر لحظه‌‌ات محتاج منی تا کم‌کم بتوانی از من دور شوی و من قد کشیدن و جان گرفتنت را نظاره‌گر باشم و از بالندگی‌ات، به خود ببالم و روزی از روزها، وقتی بازی کردنت را از دور بین بچه‌ها دیدم، درست مثل اولین باری که خواهرت را از دور میدیدم، بغضی از سرِ غرورِ داشتنت گلویم را بفشارد. عجیب است که تا آن روز خیلی مانده و در عین حال چشم بر هم بزنی رسیده! مثل پارسال همین روزها که اولین روزهایی را میگذراندم که تو مهمان دلم بودی. چند ماهی میشد که می‌خواستیمت و خبری از تو نبود! فکر میکنم نازت زیاد بود! ناامید شده بودم و قصد نداشتم خودم را با فکر بودنت دلخوش کنم که ناگهان حس کردم حالم خوش نیست، بیحال بودم و همش دوست داشتم بخوابم و بعدتر وقتی آن حالت تهوع دیوانه‌کننده اما دوست داشتنی سراغم آمد یقین کردم که خدای مهربانم هدیه‌اش را برایم فرستاده. و تو از ذره‌ای که حتی با چشم دیده نمیشد، تبدیل شدی به آن موجود سه کیلو و نیمی که با پشتکار خودش را از وجودم بیرون کشید و گریه سرداد. سیزدهم اسفند سال هزار و سیصد و نود و نه، بعد از یک شب سخت، چشم‌هایت را به این دنیای ناشناخته گشودی. از همان ابتدا آرام بودی و صبور. انگار که آمده باشی تا آرامِ دلم شوی. تا همه چیز را با آمدنت دلچسب‌تر کنی. هیچ‌وقت بعد از تو خستگیِ روحی‌ای بر من وارد نشد و هرچه بود درد و رنج جسمی بود که فدای یک تار موی زیبایت. فدای خنده‌های از ته دلت، فدای چشم‌های خوش‌رنگت. هیچ وقت با تو حس نکردم که بچه‌ی دوم داشتن چقدر زندگی‌ام را دشوار کرده و آشفتگی و بهم ریختن نظم خانه هم برایم مسئله‌ای قابل حل شد و حتی چالشی دوست‌داشتنی که مدام دلم بخواهد خودم را درگیرش کنم. تو انقدر ماهی که حتی آلما هم حسودی خاصی به تو نکرد و ما بیشتر شاهد عشق زیادش به تو هستیم.

عروسک کوچک و زیبایم، فرشته‌ی خوش‌بوی بهشتی، تو داری توی خانه‌ی ما همه چیز را بهتر از قبل میکنی و حتی به من و بابایی درس صبوریِ بیشتر میدهی.

از روزی که آمدی هر روز نسبت به روز قبل انگار بزرگ‌تر شدی و فرق کردی و من هر روز با خودم فکر میکردم کاش میتوانستم تمام تغییراتت را با جزئیات کامل به ذهنم بسپارم. از مهارت‌های جدیدت این است که میتوانی به سختی بغلتی، بیشتر از غلت زدن، میچرخی! یعنی روی تشک که میگذازمت به‌ شکل برعکسِ ساعت‌گرد، شروع به چرخش میکنی. پستونکی شدی و من موفق شدم پستونک رو جایگزین انگشت شستت کنم. هر چند خیلی خوشمزه و بانمک انگشت میخوردی و من کلی فیلم و عکس از این کارت دارم اما نگران بودم که این عادت را تا بزرگی ترک نکنی. 

خیلی خوش‌اخلاقی و محال است که نگاهت کنم و نخندی. یک ماه یا بیشتر است که قهقهه هم میزنی‌. بین خودمان بماند وقتی با هم تنها هستیم غلغلکت میدهم و هرازگاهی دندان‌هایم را روی ران‌های تپلت میگذارم اما فشار نمیدهم و تو از خنده ریسه میروی. گلو و غبغب و سینه‌ات هم حسابی غلغلکی هستند و من غرق بوسه‌شان میکنم و این در حالیست که کسی جز من حق ندارد این کارها را بکند! بگذار این یکی را هم اعتراف کنم، من از یک ماهگیت حسابی توی آغوشم میچلاندمت! کارهایی که نه حال داشتم و نه جرات نداشتم با خواهرت بکنم و آن روزها کجا و این روزها کجا... بگذریم. از یادآوریش غصه‌م میشود. میخواهم از شیرینیِ بودن تو بگویم. از خوبی‌هایت، از بوی خوش بهشتی‌ات.

گیسوی قشنگم، روزهای کودکی تو هم مثل خواهرت تند تند خواهند گذشت و حتی یک روزی، روزهای جوانی‌ات هم مثل مادرت تند تند میگذرد و من خیلی وقت‌ها که توی آغوشم شیر میخوری به آینده‌ات فکر میکنم؛ به بزرگ شدنت. و هر بار دست‌هایت را میگیرم با خودم میگویم کاش لذت گرفتنِ دستی به این کوچکی در خاطرم بماند. کاش هر بار که زندگی برایم بی‌معنی شد و تکراری، بتوانم لحظه‌هایی که بدن نرمت را در آغوش میگرفتم توی ذهنم بیاورم و قلبم گرم شود. از حمام کردنت نگویم که این روزها مدیتیشین من است. دلم میخواهد زمان متوقف شود و من فقط ماهی کوچک و تپلی‌م را کف بزنم و بشورم. حتی یک بار از بابایی خواستم که وقتی حمامت میکنم فیلم بگیرد؛ یادگاری برای روزهای دور. یادم می‌آید که شستن آلما چقدر برایم استرس‌زا بود! چقدر تفاوت...

چند وقتیست که هر موقع نسبت به شرایط موجود معترض باشی، جیغ‌های بامزه‌ای میزنی. دلم برای این کارهایت ضعف میرود.

خوابت خیلی خوب است و شب میتوانی شش ساعت پشت سر بخوابی و نمیدانی که من چقدر خوشبختم!!!

میتوانم روزهایی را تصور کنم که غذا میخوری، راه میروی، بازی میکنی، حرف میزنی، دستشویی میروی، مسواک میزنی و... طوری که انگار بادی وزیده و مشتی خاطره را در هوا پراکنده باشد. 

دلم میخواست حالا که میخواهم نامه‌ام را برای کوچکترین مخاطبی که تا الان داشتم تمام کنم، برایت آرزوهای قشنگ کنم اما تو خودت قشنگ‌ترین آرزویی که هر کس میتواند داشته باشد. 

دوستدار همیشگی تو مامان

 

در ادامه صدای جیغ‌های اعتراضی خنده‌دارش!

 

 

 

  • یاسی ترین

نظرات (۲۰)

وای یاسی جانم...

بسیار هواییمان کردی😅😅😅😅

 

از توصیفهای قشنگت دلم ضعف رفت...

صدا رو هم که شنیدم ، دیگه رسما از دست رفتم.

خدا برای هم نگهتون داره الهی♥️♥️♥️♥️

پاسخ:
ستاد توی هچل انداختنِ خانواده‌های تک‌فرزند 😂😂😂😂😂
ای جانم 😍
ممنونم عزیزم ❤❤❤❤
  • شارمین امیریان
  • من و چشم‌های قلبی قلبی 😍😍😍😍

     

     

    فقط اون‌جا که از خنده‌رو بودنش گفتی یاد اخم‌های آرتمیس خودمون افتادم حسودی کردم. 😂

    پاسخ:
    ای جونم عزیزم ❤❤❤

    اخییی😂😂😂😂😂 ای جانم خدا حفظش کنه  خیلی تخسه منو یاد کوچیکی آلما میندازه!
    البته آلما هم نوزاد بود میخندید ولی بعدها بسیار بچه‌ی جدی‌ای بود و حتی گاهی اخمو!

    بچه های دوم عموما خوشبختن.

    خوشبختیتون در کنار هم روز افزون.

    پاسخ:
    ممنونم عزیزم ❤❤❤❤

    ای جانم....چقدر شبیه روشنای من است،همان قدر آرام وصبور و خوش اخلاق...خوشحالم که دوتا دخترهایت در کنار شما و همسر زندگی شاد و خوبی دارند....

    پاسخ:
    عزیزم 😍😍😍😍 خدا حفظش کنه براتون ❤❤❤
    ممنونم عزیزم 🌷

    خب قلبم تپید...

    و این دومی های دلبرِ حال خوب کن💖

    نمیشه اسم ستادتون رو تغییر بدین من هم هوایی بشم؟😂

    عزیزم کوچولوی صبور خواستنی خدا حافظت باشه الهی🌹❤

    پاسخ:
    ای جانم 😍😍😍
    واقعا حال خوب کن...
    اررررره اسمشو بذاریم ستاد ازدیاد فرزند 😂😂😂 که هیچ کس دست خالی برنگرده😂😂😂

    ممنونم سلامت باشی عزیزم 🌷🌷🌷🌷

    چقدر خوب که دوباره اینطوری نوشتی و دل ما رو به تاپ تاپ انداختی 

    خدااااا :-)

    پاسخ:
    عزیزم 😍😍😍
    😚😚😚😚

    😂😂😂

    ستادتون خیلی جالب بود

    خصوصا که آرامش جان هم داوطلب شدن😅😅😅

    پاسخ:
    آره  😂😂😂😂😂

    منم هوایی شدم که😂😂

    حالا بابای بچه از کجا بگیرم؟

     

    پاسخ:
    ای جانم😍😍😍😍
     باید دعا کنی قضیه‌ی لک‌لک‌ها راست باشه 😁😁😁  

    اوه یاسی ... این بچه ها مارو شاعر و نویسنده کردن... چقدر قشنگ نوشتی ... آدم بعدخوندن خودش لعن میکنه بابت دادهایی که سر بچه اش زده... خدا حفظشون کنه... اصلا خدا زیادشون کنه😂

    پاسخ:
    اوهوم...
    نگو از اون دادا😢 
    سلامت باشی عزیزم ممنون ❤❤❤ 
    آره خدا زیادشدن کنه برای توام ایشالا 😁😁😁

    چه متن پراحساسی بود😍 خوش بحال آلما و گیسو

    الهی... جیغاشو😄

     

     

     

    پاسخ:
    ممنون عزیزم ❤❤❤

    😂😂😂
  • مریم بانو
  • فقط جیغاش:)

     

    من بودم یکاری میکردم همش از این جیغا بزنه برام!

     

     

    پاسخ:
    😁😁😁

    آره کیف داره!
  • غ ز ل بانو
  • ای جانم

    چقدر قشنگ نوشتی یاسی جان

    چقدر منم متنای قشنگ می نوشتم برای ماه

    یادش بخیر

    راستیا کاش آدم لذت اون لحظه ها رو میتونست برای خودش فریز کنه و تا ابد همراه خودش داشته باشه و تا حالش خراب میشد کامل حسش می کرد و خلاص

     

    خیلی دلم میخواد یه وقتا ماه باز نوزاد میشد:)

    براش اسپند دود کن

    پاسخ:
    ممنونم عزیزم 
    الهی ❤

    واقعا... شما که مادری حرف منو درک میکنی که هیچ لذتی تو زندگی بالاتر از این نیست 

    عزیزم.... آره منم دلم برای نوزادی آلما خیلی تنگ میشه 

    قربونت عزیزم 
  • ستاره درخشان
  • سلام یاسی جون اینجور که تو نوشتی به هوس انداختی ما رو .

    فقط اونجا که گفتی چند ساعت پشت سر هم میخوابهههه  واقعا ته خوشبختیها  پسرم هنوزم شبا هی بیدار میشه

    ولی خب ممکنه بچه بعد یه ما مثل مال شما نباشه بنابراین گول نمیخورمممممممم

    پاسخ:
    اخیییی عزیزم 
    واقعا سخته شب‌بیداری 
    بیا گول بخووووور دیگه 😁😁😁 

    نمیدونم من آدم دل نازک تری شدم یا تاثیر اهنگیه که همزمان با خوندن پستت دارم گوش میدم یا تو اونقد قشنگ برای گیسو نوشتی که اشکای از بعد از ظهرم دوباره شروع کردن به ریختن و بند نمیان 

    وقتی نوشتی یواشکی چطوری باهاش بازی کنی حس کردم تاا وقتی که گیسو کوچیکه یه فرشته کوچولو داری که میتونی تنهاییاتو باهاش پر کنی وقتی تنهایید میتونی براش دردودل کنی

    پاسخ:
    ای جون دلم، تو همیشه دل‌نازکی به خاطر اونه ♥️♥️♥️♥️
    عزیزم 🥲🥲🥲🥺🥺🥺🥺 آره 
    تا وقتی متوجه محتوای حرفا نمیشه
    با آلما هم درد دل میکردم

    جوووجه دلفینممممم😍😍😍🥺🥺🥺🥺🥺🥺🐬

    پاسخ:
    عزیزم 😍😍😍😍😍😍😍😍😘😘😘😘😘😘

    کاش می شد بوی تن نوزادها رو جایی ذخیره کرد.بوی عرق تنشون و مخصوصا گردنشون هنگاهی که از خواب بیدار میشوند

    پاسخ:
    آره دقیقا 😍😍😍
    خوش اومدی دوست من 🥰

    آخخخ یاسی جانم من به کجاها پرت کردی ..

    چقدددر زمان زود میگذره .. چقدددر بچه ها زود بزرگ میشن ...

     

    چقددددر قشنگ نوشتی.

    به این فکرمیکنم سال ها بعد وقتی گیسو این نامه رو بخونه چه حالی میشه :)

    پاسخ:
    آره واقعا با وجود اون همه سختی یهو به خودت میای میبینی تموم شد ....

    عزیزم 😍😍😍😍

    واقعا خودش زیباترین آرزوئه‌‌..🥰🥰🥰

    پاسخ:
    ♥️♥️♥️♥️

    یاسی جون چرا برامون نمینویسی؟؟؟

    پاسخ:
    خیلی قصد کردم بنویسم هی نشد 😂😂😂 امیدوارم موفق بشم 

     چقدر شبیه تفاوت های دختر  پسر من هست ... دخترم خیلی اذیت کن و انرژی بر با خاطراتی که دوست ندارم تکرار شود و پسرم بینهایت مهربان و عاطفی ........ ولی همیشه بخودم میگم سر دخترم خیلی بی تجربه بودم شاید اونم بی تاثیر نبوده

    پاسخ:
    آخی عزیزم ♥️♥️♥️
    مطمئنا به تجربه‌ی ما بستگی داره 
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">