فرود
پنجشنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۹:۱۷ ق.ظ
قصد کرده بودم بنویسم که یکباره برنامهای جور شد تا چند ساعت دیگر دوتایی میرویم تهران؛ من و آلما.
روزهایی که گذشتند، نمیتوانم بگویم همگی تلخ بودند اما خیلی هم خوش نبودم! از همه بدتر اینکه به شدت احساس بیانگیزگی دارم و دست و دلم به کاری نمیرود.
این پست را به احترام دوستانی نوشتم که میدانم هر روز این صفحه را باز میکنند.
ممنون از این همه محبت...
دوست داشتم بنویسم اما یاسیِ یخزده نمیتواند بنویسد! امیدوارم وقتی برگشتم حال بهتری داشته باشم.
البته جای نگرانی نیست. روال زندگی همینست...
ارادتمند
ننه آلما
- ۹۵/۰۱/۱۹