یاسی‌ترین

https://t.me/Yasitariin

یاسی‌ترین

https://t.me/Yasitariin

یاسی‌ترین

هرگز ندیده بودم چشم تو را چنین در خون و اشک غوطه‌ور، ای مامِ رنج‌ها! ای میهنی که در تو به خواری مثل اسیر جنگی یک عمر زیستیم. زین گونه زیستیم و به هق‌هق گریستیم.

به امید آزادی

بایگانی
آخرین مطالب

پری کوچولو

دوشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۰ ب.ظ
دلم میخواهد بنویسم اما نمیشود! نمیدانم چرا. هر روز ساکت‌تر از قبل، نه که حرف نداشته باشم، حرف‌هایم را فراموش میکنم.
نکند حرف‌هایم را توی کیسه‌ای بریزم و بندازمش ته رودخانه! مثل کتاب قصه‌ای که بچگی‌هایم میخواندم؛ غول غمگین.
غول مهربانی بود که حرف نمیزد. نگو که حرف‌هایش توی کیسه‌ای ته رودخانه بود... یادم نیست داستان چه بود... فقط یادم هست یک روز پری کوچکی کیسه را از ته رودخانه برایش آورد...
شاید پری کوچولوی من هم کیسه را با خودش بیاورد. با خودت چه خواهی آورد؟؟ نازنین کوچکم... آمدن تو بی‌دلیل نبود. میدانم هیچ‌کار خدا بی‌حکمت نیست؛ و تو درست وقتی آمدی که باید.
چقدر مادرانگی‌ام تخیلیست؛ انگار تا وقتی نوزاد را در آغوش نگیری همه‌چیز ذهنی و فانتزیست. نمیدانم شاید هم وقتی بزرگ‌تر شد و تکان‌هایش حتی با چشم از روی شکم مشخص بود، بیشتر واقعی شد. هر بار که شکمم را توی آینه نگاه میکنم بیشتر احساس ناصبوری میکنم! پس کی شکل گلابی بزرگی میشود؟ نمیدانم شاید چون قبل از بارداری تپل بودم و شکم داشتم، شکمم هرگز به خوشگلی عکس‌هایی که تا به حال دیده‌ام نشود. شاید به جای گلابی‌ای سفت و درشت هندوانه‌ای پهن نصیبم شود!
خدا را شکر حالت تهوع‌های وحشتناک تمام شدند. طوری تمام شدند انگار که از اول نبودند! فقط هنوز به بو حساسم؛ به همسرم میگویم کولر بو میده، اتاق خواب بو میده، کابینتا بو میده... مستاصل نگاهم میکند! کاملا احساس میکنم که هیچ درکی از آنچه میگویم ندارد :))
ظهرها که به خانه می‌آیم، توی راهرو، نزدیک در ورودی که میشوم بوی خانه‌مان را میفهمم و بدم می‌آید. هرچه سعی میکنم این بو را پیدا کنم موفق نمیشود. نمیدانم چیست و ازکجاست. توی کتابخانه هم بوی چادر نشسته و بوی عرق و بوی دهان...
اشتهایم بهتر شده و گاهی بعضی چیزها را زیادتر از حد معمول هم میخورم. مثلا چند روز پیش، وقت نهار، یک کاسه ماست خورده بودم که انگشت ریزش را زد به شکمم! گفتم جونم؟ صدایش ضعیف بود، متوجه نشدم. دوباره گفتم جونم عزیزکم؟ گفت ماست! بازم میخوام! لبخند زدم و کاسه‌ی دیگری ماست خوردم. یکی دو هفته میشد که هوس زولبیا بامیه داشتم. دو روز قبل دستم را کشید و برد نان فانتزی بغل کتابخانه، بامیه‌ها را از پشت شیشه نشانم داد و گفت از اینا!
به مادرم گفته بودم دو تا پیراهن گل‌گلی و راحت برایم بدوزد. چند روز پیش رفته بازار و پارچه خریده، احساساتی شده بود و یک دست هم لباس نوزادی خریده بود. ای جانم عکسش را برایم فرستاده و من هر روز نگاهش میکنم. تپل خوردنی‌ام را توی آن لباس‌های سفید و ظریف سایز صفر تصور میکنم. سر و گردنش را بو میکنم و با احتیاط، دست میکشم روی لطافت گونه‌اش.
مامان میگوید این لباسا دختر و پسر نداره. فعلا اینا رو گرفتم تا بعد ببینیم چی باید بخریم. میگویم مامااااان اگر دختر بود اولش میریم تل میخریم باشه؟ میخندد. میگویم دخترکمو از بیمارستان میاریم خونه بدون تل نباشه روز اولی!
کتابخانه قرار است به ساختمان جدید منتقل شود و این روزها کار همسرم بیشتر شده؛ هر روز دنبال کار تحویل قفسه‌ها و... دو روز گذشته شاید روی هم چندساعت خوابیده بود. صورتش تغییر شکل داده و چشم‌هایش ریز شده. با این حال رفته بود خرید. خریدهای اساسی مثل گوشت و مرغ. آنهم در حجم زیاد! فکر کنم سه چهار ساعتی طول کشید تا با وسواس تمام چربی‌ها را از آن همه گوشت جدا کنم. داشتم فکر میکردم اگر به خاطر خرید نرفتن‌هایش غر زده بودم چقدر بد میشد. خوب شد حرف نزدم. مردها هم آدمند؛ شاید آنها هم گاهی از ریتم تکراری زندگی خسته شوند. میگویم حالا چرا انقدر زیاد؟! میگوید نمیخوام یه وقتی بدون موادغذایی بمونیم نگرانتم اگر پروتئین نخوری. اینها را با لحنی کاملا جدی و بدون اینکه سرش را بلند کند گفت. مدل گفتنش را دوست داشتم!
گفته بودم از وبلاگ قبلیم بک‌آپ دارم؛ دیروز فهمیدم ندارم :))))) رفتم توی دانلودهای موبایلم فایلی داشتم که وقتی رویش میزنی مینویسد کن نات اپن فایل! نمیدانم چه شاهکار مهندسی‌ای زده‌ام... بیخیال! انگار همه‌چیز دست به دست هم دادند که آن روزهایم بروند توی کیسه و فرستاده شوند ته رودخانه...
رااااستی حواسم نبود! بک‌آپ مطمئن‌تری هم دارم هنوز! پشم‌های آقای شیرازی!
  • یاسی ترین

نظرات (۲۳)

باز هم من فقط سلام عرض میکنم با ارزوی شاااااادی و سلامتی برای مادر,پدر و نی نیییییی والسلام:-)
پاسخ:
سلام عزیزم ♥♥♥♥
ممنون
:*
واااااااااااااااااااااااای
عاشق اون انگشت ریزش ... شدم
یاسی جون منم نی نی میخوام اما شوهرم مخالف.
دارم به سن ننه بزرگی میرسم
چه کردی شوورت راضی شد؟بوگو ما هم امتحان کنیم!
الان شما هفته ی چندمید؟
پاسخ:
الهی :-)

والا قبلا نمیخواست. من کاری نکردم خودش یهو خواست!

هر وقت قسمتت باشه همسرت راضی میشه. همه چی یه جوری جلو میره که یهو میبینی یه برگه ای تو دستته که نوشته تو مامان شدی!! 

هفته بیستم احتمال زیاد. یا شایدم نوزده. 
مامان یاسی..تو مهربونی..همه مامانا مهربونن..اما تو بیشتر...
پاسخ:
ای جونم :-) 
مرسیییی گلم :*
شما دوس نداری عکس بذاری تو مطالبت؟
مثلا میتونی از عکس لباس های سفید که دلم داره براشون ضعف میره شروع کنی یا .... میدونی من عاشق سیسمونی ام.
عکساشو برامون بذار!
پاسخ:
چرا گاهی میزاشتم.

ای حانم باشه :-) به دستم برسن لباسا خودم عکس میگیرم.  اونی که مامان گرفته همه خونه زندگیش پیداست توش :)))
  • عسل نوی نو
  • سام یاسی جون  میگم یه امتحان برای اینکه ببینی دختر یا پسر.از جلوی مغازه طلا فروشی رد  شو اگه دختر باشه با مشت میزنه به شکمت همینطور مغازه کریستال و پلاستیک فروشی از اون بزرگاها .
    با سلام

    حداقل بگو تو کیسه ی چه رنگی میریز تو کدوم رودخونه میندازی من برم ور دارم بخونم.

    با تشکر

    با خدافظ

    :))
    پاسخ:
    :)))))))))
     

    یه کیسه گل گلی ته رود ارس 

    ;-)
    سلام
    هستم فقط روزه منو برده
    پاسخ:
    سلام گلم
    ای جان :-)
    من بهار می شوم 

    تو 

    تنم را پر از شکوفه کن....

    رنگ ها را 

    با انگشت های تو شمردم 

    باز هم یکی زیاد آمد 
     می شود این انگشتت را 

    دوبار ببوسم 

    گل بهی را هم بردارم؟


    راستش را بخواهی 

    جیب هام پر از رنگ است......

    اگر صبح زودتر از من بیدار شدی 

    بوسم کن 

    اما اگر من 
    زودتر بیدار شدم 

    بر سینه ات 

    منتظر همان بوسه 

    می میرم..........
      
    "عباس معروفی"

    ~~~~~~~~~~~~~
    نگرانتم اگه گوشت ومرغ نخوریاااا.....
    مدل گفتنش را.....:)

    من فدای لباسهای هوژولو ایش..(کوچولوایش )برممم:-*:-*:-*:-*:-*
    خیلی مخلصیم مامان یاسی....ای بابا...یه نمه از جلو آینه برو کنار...فدای شیکم گلابی شلکت بشم مامان یاسی:-*:-*:-*
    غول الانه حرف می زنه...گفت به یاسی بگو...دوست دارم..مراقب خودت باش...
    پیه کیسه هم نگرد...قلبت پراز عشقه..همه جا باهاته...هروقت هم دلت برای کیسه کل گلی ته رود ارس تنگ شد!! غرور رود ارس دلت خواست...تو چشای همسرت....همه چی هویداس...نجوایی کوتاه...نگاهی کوتاه...لبخندی شیرین...یاسی غرق در چشمای ارسی بابای نی نی اش.



    پاسخ:
    ای جاااااااااااانم عزیزم 
    قربونت با این کامنتای خوشگلت 


    :*********

    من عاشق این حسای لطیفتم...

    آخ که این بوها رو درک میکنم حسابی ....

    فدای اون لباس کوچولوش بشم من ...

    راستی کی میری واسه تعیین جنسیت ؟


    پاسخ:
    ای جون :-) 

    بکی دو هفته آینده باید برم برای غربالگری دوم. دیگه همون موقع جنسیتشم میفهمم :-)
    البته الانم مبشه برم غربالگری! حال ندارم :)) گذاشتم آخرین لحظه برم 
    هندونه :)))))
    اینکه تیتر پست بود پری کوچولو...فک کردم بچه ت دختره...
    این ادمهایی که...زن و مرد هم نداره...که همه حرفاشون ته دلشونه و هیییچ وقت درددل نمیکنن...ازینا خیلی میترسم!!!!!!!!!!!!!!
    پاسخ:
    هندونه ;-);-)

    آخیییی ♥

    پس یکم ازم بترس! فقط یکم. چون هنوز کاملا سایلنت نشدم!
    آره ترسم دارن !!
    عاشق اون قسمت هایی شدم که نی نی دستت رو میگیره میبره خوراکی می خری
    ای جووووون. بوس
    پاسخ:
    الهییی ♥♥♥
     قربونت عزبزممم
    بوووس
  • وقایع نگار
  • :))
    اونجا که ماست میخواست عالی بود اصنــــ ! =))
    خیلی خوب مینویسی یاسی 
    آدم دلش میخواد کتاب بدی بیرون بره بخره
    پاسخ:
    :))) 

    ای جانم ♥ ممنون
    یاااااااااااسی پس کی میتونی با سونوگرافی بفهمی جنسیتشو؟ خو من مردم از فوضولیییییییییییییییییی پس کی جوری لگدت میزنه که دلت بپیچه بهم هان هان :دی
    پاسخ:
    گشادی مفرط نمیراره برم سونو :)) 
    خودمم فضولیم میاد ولی گشادیم بیشتره :)))))

    آقااااا منم سوالم همینه خب :/ چرا محکم لگد نمیزنه؟؟؟
    شاید چوون خعلی کوشولو موشولوئه :) ♥
    سلام من تنها دوروزه با وبلاگتون آشنا شدم توسط یکی از دوستام،واقعا عالی مینویسین ...از اول تا عاخره متنایی ک تونستم پیدا کنم از آرشیوتون خوندم ...واقعا شخصیت بزرگی دارین هرچقدر فک میکنم نمیتونم  مث شما باشم.
    ولی در خیلی از احساسات و علایق و خصوصیات شبیه شمام همش حس میکردم یکی علایق و خصوصیات منو نوشته😍😍😊☺
    پاسخ:
    سلام عزیزم خوشحالم از آشناییت :) 
    لطف داری دوست من 

    ای جان :-) ♥

    منظورت آرشیو بلاگفا بود؟
    چجوری تونستی پیدا کنی؟؟
  • کرگدن آبی
  • حساسیت به بو؟
    یا ابرفرض.
    چه مراحل خفنی دارد این بارداری.
    پاسخ:
    بله حساسیت وحشتناک به بو :/

    مراحلی داره که اگر مردا قرار بود بگذرونن ماه اول میرفتن بچه رو مینداختن!!

    تو همون کرگدن خودمونی دیگه؟!
    اومدم وبتو دیدم. یکمی لحنت عوض شده شک کردم خودت باشی.
    سلام یاسی عزیز
    نی نی کوچولو خوبه؟
    یاسی عزیزم همونطور که قبلا گفتم من همیشه برنامه های دکتر هلاکویی رو گوش میدم یکی از سوالایی که معمولا میپرسه اینه که رابطه جنسی تون چطوره؟ میخام بگم کمیت  رابطه جنسی رو هم خیلی خیلی خیلی مهم میدونه
    رابطه جنسیتون معمولا هفته یا ماهی چندباره اگه دوست داشتی جوابمو بده
    به نظرم قبل از به دنیا اومدن نی نی اگه مشکلی هست حل کن
    بعداز نی نی این قدرسرت شلوغ میشه ونظم زندگیت به هم میخوره که باورت نمیشه واگه مشکلات الانو حل نکنی ونگه داری فقط اوضاع رو خراب تر میکنی این حرفای منو جدی بگیر خانومی
    پاسخ:
    سلام عزیزم خوبی تو؟ 
    قربونت نی نی خوبه :-) 
    اوهومممم. درسته. واقعا بعد از به دنیا اومدن بچه همه چیز دگرگون میشه... راستش خودمم یکم از این موضوع میترسم که میتونم از پس اون شرایط بربیام یا نه؟ 

    مرسی عزیزم :**
    لینکاشو دوستم برام فرستاد..
    خواستی بگو بذارم برات.
    پاسخ:
    آره عزیزم ممنون میشم.
    آخه الان که پاک شدن چجوری میشه خوندنشون؟؟

    مرسی :-) 
    https://web.archive.org/web/20140728020326/http://yasitarin.blogfa.com/
    https://web.archive.org/web/20140823201016/http://yasitarin.blogfa.com/
    https://web.archive.org/web/20141120002834/http://yasitarin.blogfa.com/
    https://web.archive.org/web/20150317205806/http://yasitarin.blogfa.com/
    پاسخ:
    ممنون عزیزم :) 
    الان یادم اومد کرگدن تو وبش گفته بود اینطوری میشه پیدا کرد مطالبو. اما من فکر کرده بودم برای وبلاگاییه که کلا حذف نشدن.

    مرسی عزیزم... مرورش برام جالب بود...
  • کرگدن آبی
  • آره خودم هستم. فقط اسمم کمی طولانی شده.
    پاسخ:
    اوهوممم :) دیشب بلاگفا باز نمیشد. من نمیتونستم ببینم اونجا توضیحی دادی یا نه. بعدا دیدم.

    ابجی یاسمن همون بکاپه به احتمال زیاد درسته حذفش نکنینا.بک اپ وبلاگ معمولا با فرمت rar یا zip هست یبار هم بریزید توی کامپیوتر و با برنامه وین رار امتحان کنید 
    پاسخ:
    ممنوووووووون 
    چه خوب که گفتی. هنوز پاکش نکردم. شاید بشه کاریش کرد. مرسی گلم.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">