یاسی‌ترین

https://t.me/Yasitariin

یاسی‌ترین

https://t.me/Yasitariin

یاسی‌ترین

هرگز ندیده بودم چشم تو را چنین در خون و اشک غوطه‌ور، ای مامِ رنج‌ها! ای میهنی که در تو به خواری مثل اسیر جنگی یک عمر زیستیم. زین گونه زیستیم و به هق‌هق گریستیم.

به امید آزادی

بایگانی
آخرین مطالب

آسه

سه شنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۲، ۰۷:۴۴ ب.ظ

هفته پیش، جمعه، درست وقتی داشتم به برداشتن اون قدمِ بزرگ فکر می‌کردم. بالکن رو تمیز و مرتب کردم. یک عالمه آشغال بردم بیرون، که بعضی‌هاشون از حد یه آشغال بیشتر بودن... چیزایی که بغض به گلوم می‌آوردن و آخرسر هم نشستم به خاطرشون دل سیر گریه کردم تا آروم شدم. بالکن خیلی مرتب شد. و تمیز. جوری که میشد بدون دمپایی رفت سیگار کشید. از فردای اون روز چنان خاکی شد که وقتی به آسمون نگاه می‌کنم انگار مه شده. 

یه لایه‌ی نارنجی روی همه چیز رو گرفته. از اون موقع روزی یک بار یکم آب می‌ریزم و تی می‌کشم چون دلم میخواد اون تمیزی حفظ بشه. و اینکه بله به این هوا می‌گن، تخمی.

 

دیگه اینکه این روزها انقدر گریه کردم که خودم موندم این همه اشک از کجا میاد :/ گریه نیست ها، گریه تغییر حالت ایجاد می‌کنه تو آدم. من فقط اشک میریزم؛ چیک چیک چیک... انگار بارونه. رفیقم از برگشتنش به دوست‌پسرش می‌گه و من گوش می‌کنم و یهو می‌بینم تمام صورتم و گردنم خیسه. اون یکی رفیقم داره می‌گه قبلا که خواهرش حالش خوب بود همه کارا رو خودش می‌کرد و چقدر این روزا جای خالی فعالیت‌هاش حس می‌‌شه و باز من می‌بارم. شاید امسال بتونم مشکل کم‌آبی تابستون رو حل کنم. 

 

یکی دو روز از رژیم گذشته بود که یه روز دم ظهر داشتم ناهار درست می‌کردم، میان‌وعده رو هم خورده بودم اما خیلی گرسنم بود. خیلی زیاد. هم‌زمان داشتم برای سالاد، کاهو و هویج می‌شستم. یکم حین شستن خوردم اما آروم نمی‌شدم. کلافه شدم. نگاه کردم به ساعت، دوازده بود. نه غذا حاضر بود و نه زمان مناسبی برای ناهار. ولی خب باید می‌ایستادم و کارامو می‌کردم. بغضم شد واقعنی. احساس کردم کار سختی دارم انجام می‌دم. شاید الان، وقتی دارم می‌نویسم، یا وقتی این نوشته داره خونده میشه، اون حس منتقل نشه دقیقا؛ یک جور عجز بود. بعد به خودم گفتم ایول!

 

من واقعا برنامه‌ی سفت و سختی ندارم، فقط دارم از همه‌چیز کم می‌خورم و چیزهای مضر رو نمی‌خوردم و برای خوردن بعضی چیزها برنامه دارم. ولی خب این تغییر روال به هر حال بدنمو با واکنش رو‌به‌رو کرده. وقتی آزادانه، تو هر ساعتی که خواستم، هر چیزی که خواستم نمی‌خورم، این «تحمل» حس خاصی رو بهم منتقل می‌کنه؛ یه جور مبارزه‌س. و بعد از روزهای طولانی حس می‌کنم از حالت افقیم خارج شدم، دست‌کش‌های بُکسم رو پوشیدم و دوباره وارد رینگ شدم. «کار»ی رو دارم برای خودم انجام می‌دم که برام «اهمیت» داره. من روزها و روزها و روزها بود که حس می‌کردم همه‌چیز این دنیا مثل همه و همشون مهم نیستند.

 

گفته بودم دنیا رو نمی‌خوام... 

ولی تو راست گفتی من قوی بودم.

  • یاسی ترین

نظرات (۶)

یاسی ِ قوی :*

پاسخ:
♥️♥️♥️

وقتی بدنت واکنش نشون داده یعنی مسیر درستی داری میری و تازه بدنت داره می فهمه رییس کیه!!‌:))

 

اشک البته شور هست و نمی تونه مشکل کم آبی رو برطرف کنه :))))) ولی یه کم که هورمون های شادی درونت بالانس تر بشه سهمت هم در برطرف کردن مشکلات کم آبی کمتر خواهد شد یاسی مهربون. 

 

خودت و دخملیا رو ببوس.

 

من کانالت رو هم می خونم ولی کامنت رو اینجا میگذارم :) 

پاسخ:
بعله !! 😏😎😁 
ای بابا راست میگی اشک که شوره 😂😂😂 
فدای تو عزیزم ♥️

عه چه خوب 😍 البته من که آیدی‌ها رو نمی‌شناسم ولی خوشحالم اونجا هم هستی عزیزم ♥️

کاش اون لحظه کنار سینک که بغضت گرفت، ظاهر میشدم و بغلت میکردم..

پاسخ:
ای جانم مهربونم 😘😘😘
  • راسینآل نوشت
  • روزهای بعد از جدا شدن 
    هم روزهای سوگواری ان
    هم پل زدن و شکفتن و توسعه یافتن
    مهم اینه که تو زمانت رو به چی اختصاص بدی ...
    خوب باشـی دوست من :)

     

    پاسخ:
    بله :) 
    مرسی دوست خوبم ❤️❤️

    چقدر اون حس تمیزی بالکن که دوست نداری کثیف بشه رو باهاش همزاد پنداری کردم:))))))

    دقیقا وقتی خونه تمیز تا مدتها همینطوری هستم من که یهو نترکه همه چی:)

    یاسی مدل گریه کردن منم اینطوری کلا ادم گریه کنی نیستم

    راحت گریه نمیکنم هرچند این مدت بهتر شدم 

    الان دیگه میتونم جلو بقیه هم گریه کنم تا حدودی

    ولی هنوز سختمه 

    وقتی گریه میکنم

    عین آبشار اب از چشام میاد:(

    قوی هستی و خوب میتونی بازخمهات کنار بیای

    یادت باشه قوی بودن به معنای فراموشی زخمهات نیست

    به معنای همین درایتی که این یکسال ازت دیدم و کیف میکنم بابتش که جقدر ما زنها موجودات عجیب قوی و منعطفی هستیم 

    درباره رژیمت بااجازه یه نکته رو بگم 

    که اون حس ضعفت بخاطر کاهش یهویی قندخونت هست

    برای اینکه این حس کمتر بشه از نظر جسمی نون سفید رو تبدیل کن به نون جو یا نون سبوس دار هایی که همه سوپری ها دارن

    یا سنگک ساده حتی 

    و بجای خوردن زیادمیوه درمیان وعده هات سعی کن که از کره بادام زمینی و شیره انگور و  موز و نون تست رژیمی استفاده کنی واقعا حس سیری خوبی داره 

    دقیقا کارت درسته که هیچ ماده غذایی رو حذف نکردی بدن ما و بعد هم روح ما به همه ی خوراکی ها نیاز داره 

    یه روزهایی هم به خودت جایزه بده مثلا دوسه هفته ای یکبار چیت کن 

    و هر چیزی که دوست داری رو و یکم مضره رو بخور:))))

    بعدم اماده کردن وعده های غذایت از قبل مثلا میان وعده هات رو شب اماده کن 

    هرچند سخت با وجود دوتا بچه. اما به نظرم کار نشدنی نیست دوتا نون تست و یکم کره یا پنیر گردو یاهرچیزی که اصول غذاییته.

    ان شالله که توی این مسیر موفق میشی شک ندارم

     

    پاسخ:
    آره آدم دلش نمیاد کثیف بشه 😂👌 
    الهی عزیزم ☹️🤦 
    آره... ما زن‌ها قدرت‌های زیادی داریم 
    خیلی ممنونم از راهنماییت 😍♥️ 
    من اصلا نون سفید نمی‌خورم 
    مرسی قشنگم ♥️ کره بادوم زمینی یادم رفته بود 

    ممنونم 😍😎

    خوب میشی یاسی

    سخته و سخت میگذره ولی چقدر عالی که یک کار مهم داری انجام میدی فقط برای خودت

    پاسخ:
    اوهوم :) 
    مرسی غزل جونم ❤️ 
    آره همین که آدم حس کنه یه قدم برداشته خودش کلیه
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">