یاسی‌ترین

https://t.me/Yasitariin

یاسی‌ترین

https://t.me/Yasitariin

یاسی‌ترین

هرگز ندیده بودم چشم تو را چنین در خون و اشک غوطه‌ور، ای مامِ رنج‌ها! ای میهنی که در تو به خواری مثل اسیر جنگی یک عمر زیستیم. زین گونه زیستیم و به هق‌هق گریستیم.

به امید آزادی

بایگانی
آخرین مطالب

مرا آن دل که بر دریا زنم نیست

سه شنبه, ۱۳ تیر ۱۴۰۲، ۰۱:۰۶ ب.ظ

 

 

 

به پیش روی من، تا چشم یاری می‌کند، دریاست!

 

چراغ ساحل آسودگی‌ها در افق پیداست!

 

درین ساحل که من افتاده‌ام خاموش،

 

غمم دریا، دلم تنهاست.

 

وجودم بسته در زنجیر خونین تعلق‌هاست!

 

خروش موج، با من می‌کند نجوا،

 

که: هر کس دل به دریا زد رهایی یافت!

 

که هر کس دل به دریا زد رهایی یافت...

 

مرا آن دل که بر دریا زنم، نیست!

 

ز پا این بند خونین بر کنم نیست،

 

امید آنکه جان خسته‌ام را،

 

به آن نادیده ساحل افکنم نیست!

 

فریدون مشیری

  • یاسی ترین

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">