یاسی‌ترین

https://t.me/Yasitariin

یاسی‌ترین

https://t.me/Yasitariin

یاسی‌ترین

هرگز ندیده بودم چشم تو را چنین در خون و اشک غوطه‌ور، ای مامِ رنج‌ها! ای میهنی که در تو به خواری مثل اسیر جنگی یک عمر زیستیم. زین گونه زیستیم و به هق‌هق گریستیم.

به امید آزادی

بایگانی
آخرین مطالب

هنوز عاشق اما

چهارشنبه, ۲۳ آذر ۱۴۰۱، ۰۱:۳۵ ب.ظ

گفت وقتی بهت بگه بیا نباشیم، بعدش هر چقدر هم باشیم مثل قبل نمیشه... راست می‌گفت... از اولین باری که به آدم بگید بیا نباشیم، دیگه هیچی مثل قبل نیست.

گفتم راست میگیا، انگاری یه چیز قشنگ برای خودت داشتی که از دستت میفته و ترک برمی‌داره، انگاری میفته تو گِلا کثیف میشه، انگاری یکی خط‌خطیش می‌کنه... ولی تو هنوز اون چیز قشنگو دوستش داری، هرچند کثیف و خط‌خطی یا شکسته... از اون به بعد غمگینانه دوستش داری... 

غمگینانه.

  • یاسی ترین

نظرات (۶)

سلام

با یک روش هایی میشه آدم همیشه زندگی شو تازه نگهداره .

مثل میزی که کثیف میشه یا می شوریش یا با پارچه تمیزی پاکش می کنی.

ان شاءالله که همیشه باشید و شاد باشید.

 

 

پاسخ:
سلام 
وقتی کسی تازه وارد میشه میگم خوش آمدید
یه نگاهی هم به وبلاگش میکنم.
وب شما رو باز کردم انگار آتیش ریختن تو قلبم... انگاری طناب انداختن دور گردنم... 
داغ دلم تازه شد. بگذریم.

نه دوست من، بعضی وقتا، مثل آبی هست که گل‌آلود شده متاسفانه دیگه به زلالی اول نمیشه... به قشنگی و دست نخوردگی و نابی اون اول نمیشه... دل آدم می‌شکنه... 
با دل شکستگی کسی رو دوست داشته باشی خیلی درد داره.

ممنونم.
شما هم.

یاسی....

چقد این غمگینانه دوس داشتنو میفهمم :(

دقیقن همین که گفتی...

یاد جوونیام افتادم که چقد اینجوری بود دوس داشتنام ....

 

پاسخ:
نازنین جانم 😍 

عزیزم....
آخی :)

سلام‌

تو وبلاگ من هرجاشو دوست نداری رها کن.  

من بخاطر اینکه دیدم شما غمگین‌نوشتی ناراحت شدم. تو قسمت های موضوعات یا کادر جستجو دعاهای رفع هم و غم‌ هست  ان شاءالله که یکیش هم به قفل شما بخوره و مشکلات تون حل بشه .

اگه سوالی هم پیش اومد در خدمتم .

براتون دعا هم می کنم که به حق حضرت زهرا سلام الله علیها همه غم‌و‌غصه ها برطرف بشن و مطالب بعدی شما شاد و شیرین باشند ان شاءالله 

 

پاسخ:
چی بگم؟ من هیچ وقت آدم‌ها رو با دیدن یک پست، نوشتن دو خط یا... نه میرونم و نه به خودم اجازه میدم هر چی دلم خواست بگم اما... کاش نمی‌دیدم و باز نمی‌کردم وبلاگت رو... چطوری این حجم از غم و درد و بی‌عدالتی رو میشه نادیده گرفت. چطوری میشه اصلا راجع بهش اینطوری حرف زد؟؟؟ چطور میشه همچین موضعی داشت... کاش در مورد بعضی چیزها، با هر نوع طرز فکر و عقیده حداقل سکوت کنیم...

ممنونم از همدلیت :) متشکرم. امیدوارم غم به دلت راه نداشته باشه 🌹

یادم افتاد بهش گفتم بیا نباشیم... و حالا چقدر دلم میخواد باشیم...

اما درست میگی شبیه قبل نیست هیچی...

حداقل شاید با اینکه چیزی مثل قبل نمیشه و نیست بتونم خودم آروم کنم

پاسخ:
آخ که وقتی خودت میگی دردش حتی بیشتره 😔😔😔😔 
نمی‌دونم 
با یه چیزی باید خودمونو سرگرم نگه داریم و خودمونو آروم کنیم 

غمگینانه...

گفت برگردیم؟

پاسخ:
غمگینانه...
نه.

لعنت به من که این چند روز خداروشکر میکردم عکس قتل مجید رهنورد رو ندیدم و فضولی کردم و وبلاگ کامنت اول رو باز کردم... لعنت به من...

پاسخ:
منم همین اندازه حالم بد شد...
هی خودمو دور کرده بودم که نبینم و نشنوم 😔😔😔😔😔 
خیلی درد داره خیلی 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">