یاسی‌ترین

https://t.me/Yasitariin

یاسی‌ترین

https://t.me/Yasitariin

یاسی‌ترین

هرگز ندیده بودم چشم تو را چنین در خون و اشک غوطه‌ور، ای مامِ رنج‌ها! ای میهنی که در تو به خواری مثل اسیر جنگی یک عمر زیستیم. زین گونه زیستیم و به هق‌هق گریستیم.

به امید آزادی

بایگانی
آخرین مطالب

کبوتر آشتی

جمعه, ۶ آبان ۱۴۰۱، ۱۰:۰۰ ق.ظ

می‌نشینم توی بالکن و با چشم‌هایی که هنوز خواب‌آلودند، از سرمای کمی که زیر پوستم می‌دود کیف می‌کنم. از فنجان قهوه‌ام بخار بلند می‌شود و نوک انگشتان سردم را گرم می‌کند. ترجیح می‌دهم کمی کمتر بخوابم اما این چند دقیقه خلوت صبح را از دست ندهم. نگاهم مانده روی کبوترهایی که تا دل آسمان می‌روند، چرخ می‌زنند، و لابد برمی‌گردند پیش صاحبشان. هر صبح این تصویر را نگاه می‌کنم؛ رقص و پرواز و چرخش دسته‌ای کبوتر که لابد کسی از پشت‌بامش مراقبشان است و حالا غرق در لذت نگاه کردن پروازشان شده. از بچگی شنیده بودم که کفتربازها آدم‌های خوبی نیستند! بعدتر که بزرگ‌تر شدم از توی حرف‌های بابا شنیدم که می‌گفت اینا به بهونه‌ی کفتر میرن پشت‌بوم از اونجا زن و بچه‌ی مردمو دید می‌زنن!!! خب این استدلالش هم مثل همانی بود که می‌گفت هرکس بوف‌کور را بخواند خودکشی می‌کند! و من با ذهن کودکانه‌ام فکر می‌کردم مثلا اگر کتاب را دیدی باید جیغ بزنی و پرتش کنی! اما بعدها که خواندمش و خواندمش و خواندمش و تنها کتابی بود که سه بار پشت سر هم خواندم متوجه شدم که غرق شدن در دنیای کلمات صادق هدایت چقدر لذت‌بخش است و بعد مثل تشنه‌ها رفتم کتابخانه دانشگاه و هرچه کتاب ازش بود گرفتم و خواندم. و چقدررررر آن روزها پتانسیل داشتم و حالا که یادم می‌آید دلم پر‌می‌کشد که با عقل و ثبات نسبی الانم برگردم به آن روزها، یا شاید خوب می‌شد اگر می‌توانستم با جادویی توی همین زمان فعلی، دوباره بیست ساله شوم و حال حاضر را زندگی کنم.

سعی می‌کنم با چشم‌هایم کبوترها را تا دل ابرها دنبال کنم و لحظه‌ی محو شدنشان را ببینم. خوش به حال صاحب‌شان که یقین دارد، هرکجا که بروند برمی‌گردند.

 

دیشب یکی از بدترین شب‌هایم از لحاظ کیفیت خواب بود؛ تا صبح خواب‌های ترسناک دیدم و پریدم. یک بار که ساعت نزدیک چهار صبح بود، از خواب پریدم و خدا رو شکر کردم که خواب بود. نفس راحتی کشیدم و ضربان قلبم کم‌کم داشت پایین می‌آمد و آرزو کردم کاش کسی بود همین حالا، که می‌توانستم بچسبم بهش و او بگوید نترس من اینجام فقط یه خواب بود.

کاش دنیا کمی مهربان‌تر بود، آدم‌ها هر جا می‌رفتند برمی‌گشتند مثل همان کبوترها و شب‌ها کسی بود که بدیهی‌ترین چیز دنیا را یادآوریت کند: فقط یه خواب بود. و بعد جهانت به کوچکی قفس کبوترها شود میان دو بازو.

 

و دلت

کبوتر آشتی ست،

در خون تپیده

به بام تلخ.

 

با این همه

چه بالا

چه بلند

پرواز می کنی 

 

احمد شاملو

 

 

  • یاسی ترین

نظرات (۱۵)

  • شارمین امیریان
  • کااااش...😢

    پاسخ:
    ♥️♥️

    فقط بنویس و بنویس و بنویس ، تصور اینکه ی روز ننویسی داغونم میکنه

    پاسخ:
    ای جانم عزیزم ♥️
  • آقای همکار
  • تحلیل های پدرتون بهترین بخش این نوشته بود :) آدم رو یاد ایامی میندازه که هیج جیزی پیچیده نبود و همه ساده بودن همچون تحلیل های پدر.

     

    + برعکس، من دیشب با  اونکه گوشم شدیدا درد میکرد ولی تخت خوابیدم تا خود صبح . میدونم ربطی به بدخوابی شما نداشت ولی گفتم کمی فخر بفروشم :)

    پاسخ:
    پدر بنده کلا تحلیل‌گر خوبیه 🤣

    خوش به حالت:)

    فروختی بر خویشتن خویش ببال 🤣

    معنی این جمله چیست (۱نمره)

    قدیما کلا کفتربازی چیز بدی بود! میگفتن فلانی به درد نمیخوره کفتربازه!

    انگار مثلا مواد فروشه یا یه خلافی کلا!

    منم شنیده بودم

     

     

     

    پاسخ:
    😂😂😂😂 آره 
    حالا نمی‌دونم شاید دیده‌ها و شنیده‌های حاکی از این بود که کنار کفتربازی خلاف هم میزنن
    ولی نمیشه قانون کلی داد. شاید یکی فقط عشق و حال می‌کنه با این کار 
  • آقای همکار
  • حتی اگر 20 نمره هم داشت جواب نمیدادم !

    من خویش میشنوم یاد گاو آهن میوفتم.

    یک دوست خوبی داشتم که بخاطر یک سو تفاهم غیب شد. خانوم دکتری مهربون بود که فقط دوست معمولی بودیم و به هم کلی احترام میذاشتیم. یک بار بهم گفت پدرم کارخونه ای داره که توش خویش و ... و این چیزها درست میکنه ! گفتم خویش چیه؟ گفت به تراکتور میبندن و این داستان ها :) خلاصه خویش یعنی گاوآهن :)

    پاسخ:
    😂😂😂
    یعنی وقتی هم اومدی جواب بدی، معنای دور رو به جای نزدیک گرفتی.
    بعدم اون خیش هست نه خویش! خاک عالم 😂

    من شخصا از فردوسی عذرخواهی می‌کنم. چجور فرزند این سرزمینی تو؟؟؟
  • آقای همکار
  • من همه معلم هایی که ازم املا میگرفتن آرزو داشتن یک بار 17 به بالا بگیرم :))

     

    + فردوسی مگه میدون نیست؟ :))

    پاسخ:
    متعجبم چطوری تا ۱۷ اومده بودی 🤣

    😂😂😂 اینم حرفیه
  • آقای همکار
  • با سعی و تلاش و کوشش فراوان

     

     

    پاسخ:
    عمرا اگر سعی کرده باشی 
    نهایتا تقلب 😁

    میتونم بگم توی سخت ترین مرحله زندگی انگار قرار گرفتی..

    بیرون میای و رد میکنی این غول آخر رو.‌.

    یاس زیبا..

    پاسخ:
    اوهوم 
    فکرشم نمی‌کردم یه روزی اینجا باشم.
    حتمن همینطوره

    حنای قشنگم ♥️
  • آقای همکار
  • خداییش من همیشه تقلب رسوندم و تقلب نکردم. البته در خصوص املا کسی تقلب نمیکرد.

    2 تا  خاطره خفن از تقلب دارم بعدا تعریف میکنم :)

     

    الان میخوام برم یک پست طولانی بنویسم :)

    پاسخ:
    منم همیشه رسوندم در صورت امکان 😁
    مثلا یه پسره بود تو دوران ارشد، سر امتحان نظریات شخصیت انقد ریلکس می‌گفت مثلا سوال چهار چی میشه، حالا من برای این سوال دو تا برگه اضافی گرفته بودم لامصب من کل تئوری یه آدمو چطوری برسونم بهت خجسته؟

    باشه تعریف کن من خاطره تقلب دوست دارم 😁

    خدا به همراهتان، امیدوارم موضوعش جذاب باشه ترغیب بشم بخونم 😂

    ولی واقعا کاش همش یه خواب بود ؛ چشم به دنیایی باز میکردیم که خیلی قشنگتره😞

    + منم خیلی بوف کور رو دوست دارم😍 یادمه وقتی برادرم این کتاب رو بهم داد گفت بذار وقتی حالت بهتر بود بخون ، گمونم کمی مثل پدر شما فکر میکرد.:))

    پاسخ:
    هوم، کاشکی خیلی چیزها فقط یه کابوس بود، کابوسا هرچقدرم بد باشن، بالاخره تموم میشن 😔


    آره این اثر که توی زمان خودش واقعا شاهکار بوده، (البته که الانم هست ولی خب بعدها آثار بهتر و پخته‌تری نوشته شد ولی تو این سبک اولین و شاهکار بود)
    توی دید عموم افسرده کننده به نظر میاد. مثل فروید که عموم فکر می‌کنن بمب جنسی هست ولی اصلا این نیست. 

    کاش آدم‌ها هر جا که می‌رفتند، برمی‌گشتند، عین کبوترها :-(

    ولی شاعر میگه:

    دل کبوتر نیست. که چو برخاست، نشیند.

    از گوشه بامی که پریدیم، پریدیم.

     

    پاسخ:
    اوهوم 😔

    هعی 😢💔

    ۱۲ سالم بود بابا بوف کور رو داد بهم 

    پشت بندش هم کتاب داستان یک روح سیروس شمیسا که نوعی تفسیر و رمز گشایی بوف کور بود 

    هر بار برمیگردم اثار هدایت رو میخونم بیشتر از قبل مجذوبش میشم ... 

    +کاااش ... 

    پاسخ:
    بابای ما 
    بابای اونا 
    😂😂😂
    اتفاقا همین کتاب هم از کتابخونه دانشگاه گرفتم خوندم.
    شمیسا کارش درسته.
    من سگ ولگردش هم خیلی دوست‌تر داشتم.

    :)

    حالا کنار کتابهای شمیسا کتاب های یونگ هم بخون 

    انسان و سمبل هایش 

    خیلی کمکت میکنه به فهم سمبولیکشون ❤️

    پاسخ:
    خوندم آره عالیه 👌❤️

    من هنوز بوف کور نخوندم 

    میترسم خودکشی کنم:|

    پتانسیلش دارم

     

    پاسخ:
    دیوونه 😂😂😂😂😂

    کفتر که جَلد باشه برمیگرده ولی وای به روزی که جلد نباشه با اولین پرواز میره میشینه رو یه پشت‌بوم دیگه و از اونجا دونه میخوره

    پاسخ:
    😔😔😔 

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">