یاسی‌ترین

https://t.me/Yasitariin

یاسی‌ترین

https://t.me/Yasitariin

یاسی‌ترین

هرگز ندیده بودم چشم تو را چنین در خون و اشک غوطه‌ور، ای مامِ رنج‌ها! ای میهنی که در تو به خواری مثل اسیر جنگی یک عمر زیستیم. زین گونه زیستیم و به هق‌هق گریستیم.

به امید آزادی

بایگانی
آخرین مطالب

اندر سرم از شش سو، سودای تو می‌آید.

شنبه, ۵ شهریور ۱۴۰۱، ۰۸:۱۵ ب.ظ

چیزی از من کم شده.

دستی با چاقویی تیز، کالبد شکافی‌ام کرده.

چیزی در من کم است...

مثل مادری فرزند‌ مرده که سینه‌هایش از شیر متورمند.

چیزی در من می‌جوشد و سَر می‌رود.

 

موسایم مرا به نیل انداخته.

  • یاسی ترین