یاسی‌ترین

https://t.me/Yasitariin

یاسی‌ترین

https://t.me/Yasitariin

یاسی‌ترین

هرگز ندیده بودم چشم تو را چنین در خون و اشک غوطه‌ور، ای مامِ رنج‌ها! ای میهنی که در تو به خواری مثل اسیر جنگی یک عمر زیستیم. زین گونه زیستیم و به هق‌هق گریستیم.

به امید آزادی

بایگانی
آخرین مطالب

نترس! بپر! اونش با من

سه شنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۴۸ ق.ظ

خیلی وقت‌ها توی زندگی، باید آرام بود و حرص چیزی را نزد. برای من که جواب داده. وقتی رها میکنم، همه چیز مثل قطعه‌های پازل که سرجایش قرار دهی، خوشگل و تمیز میروند همان‌جایی که باید باشند. گاهی هم سکوت، نه تنها آدم‌ها را، بلکه تمام کائنات را خلع‌سلاح میکند. این چند وقت اتفاقاتی افتاده‌اند که باز هم مثل همیشه شگفت‌زده‌ام کرده‌اند. شرایط کاری توی ساختمان جدید کتابخانه طوریست که از صبح تا شب دو سالن بزرگ برای خانم‌ها و آقایون هست. همسرم میگفت اگر دوست داشتی میتونی نری سرکار و بمونی پیش بچه، من دو شیفت میرم. گفتم منم ترجیح میدم بمونم پیشش فقط نگران این بودم که حقوقم قطع بشه کم بیاریم. مخصوصا بچه هم که بیاد. حالا انگار چندرغاز من معجزه میکند! همسرم گفت اولا که هیچ‌وقت از بی‌پولی نترس؛ خدا میرسونه بعدم گفتم من دو شیفت میرم. یک بار دیگر بشقابش را پر کرد و گفت دو سال دیگه هم یه بچه دیگه میاریم! دستم را زدم زیر چانه و با لبخند نگاهش کردم؛ وقتی زیاد غذا میخورد کیف میکنم. میگوید چیه؟؟؟ غذاتو بخور! میگویم بعدم سومی رو میاریم. میگوید آره من خانواده شلوغ دوست دارم. اونوقت چهار تا بچه دارم :) اولیش تویی! میخوام بابایی بودنمو همینطور گسترش بدم! میترسم؛ ترسی شیرین. نه از آنهایی که قبل‌ترهایم داشتم. آرامشی که حالا داریم مفت به دست نیامده؛ خیلی‌چیزها را او خراب کرد و خیلی‌چیزها را من. توی فیلم گفتگو با خدا، آقاهه که اسمش یادم رفته میگفت، آرزو میکنم زمان به عقب برمیگشت و اشتباهاتی که کرده بودمو اصلاح میکردم و آدمای دور و برمو نمیرنجوندم اما اگر اون اتفاقا نمی‌افتاد که به اینجا نمیرسیدم!

من هم خیلی وقت‌ها این آرزو را داشته‌ام؛ اینکه کاش آن روزی که همسرم کتاب پرنده‌ی من فریبا وفی را برایم خرید، میفهمیدم ضمنا منظورش این است که بیشتر به زن چسبی فکر کنم! حالا خیلی روز از آن روزها گذشته... درست است که قبل از ازدواج، روزهایی که عقد بودیم و... با تمام سادگی‌ام خیلی اشتباه کردم اما شاید متوجه صداقتم شده بود که باز هم میخواستم. شاید من هم پشت اشتباهاش چیزهایی دیده بودم که... هر روز همین‌ها را به خودم میگویم و ای‌کاش و افسوس‌ها را رها میکنم.
همین حالا هم که از آرامش و این چیزها حرف میزنم، دلیل بر این نیست که من و همسرم تبدیل شده باشیم به موجوداتی کامل و بی‌نقص و معصوم. حتمن همانطوری که من دلم چیزهایی میخواهد و همسرم غفلت میکند، او هم انتظاراتی دارد. شاید او هم مثل من به این نتیجه رسیده که بگذرد و بگذرد و بگذرد...
کمتر از یک ماه پیش از خرید‌نکردن‌ها  آشغال‌نبردن‌ها و... نوشته بودم ولی حرفی به خودش نگفتم. زودتر از آنچه تصور میکردم سرحال شد و حالا مثل همیشه‌ها حواسش به همه‌چیز است.
امروز سه‌شنبه است. مثل پنج‌شنبه‌های بچگی‌هایم که فردایش تعطیل بودیم خوشحالم. سه‌شنبه‌ها را دوست دارم. هرچند سه روز آخر هفته اگر تهران نروم کار خاصی نمیکنیم. اما برایم متنوع و دوست‌داشتنیست. البته همسرم گفته پنج‌شنبه برویم برای خرید گلدان :)
یک سمت آشپزخانه پر میشود. دوست دارم آب‌پاش هم بخریم... یک آب‌پاش سرخابی... شاید هم زرد خوشرنگ.

پی‌نوشت: مثلا اگر به جای این جمله "سراغی از دوستت نگیریا"  بگوییم  "دلم برات تنگ شده بود" چی میشه؟؟؟ توقع منو سگ  میکنه! البته خوبیش اینه خیلی از سگ شدنام دو ثانیه است! نرم‌افزار دایورت حلال مشکلات! نصب کنین خیلی خوبه :)) مثلا میتونم در ادامه‌ی صحبت به جای دلیل آوردن برای اینکه چرا از "دوستم" خبر نگرفتم یا گارد گرفتن و گفتن اینکه خودت چرا خبری نمیگیری بگویم چه خبر؟
  • یاسی ترین

نظرات (۳۳)

نیستی نامرد ؟؟اصلا نمی گی رویا زنده ست یا مرده زنگ بزنم یه خبری ازش بگیرم؟؟نه تماسی نه پیامی نه پی امی نه لااقل تک زنگی خیلی نامردی بی وفا خخخخخخخخخخخخ
در راستای پی نوشتت فقط خواستم ببینم نرم افزار دایورتت چه جور کار می کنه خراب که نشده ))) وگرنه منم یه کم تنبل تشریف دارم و ماه به ماه یه پی ام کوچول موچولی بدم  ؛نه اینکه ادم به یادشون نباشه ،اما خب وقت نمی کنیم از بی وفایی نیست
ولی خب ادم از کسی که دوسش داره توقع داره مگه نه؟؟
پاسخ:
:)))))))) تو عالییییی 
دیوونه :)

من مشکلم وقت نیست. نمیدونم مشکلم چیه. وقتی هم یه نفر یه بار بگه نیستی؟؟؟ دیگه بدتر میشم!!! واقعا نمیدونم دلیلش چیه! احساس دارما اما کاری نمیکنم.

ما هم بسیار  از نصب دو کتف برای دایورت مشکلات راضییم :)
پاسخ:
:)))

نفهیمدم دو کتف چیه؟! البته نه که فکر نکردما!! سعی کردم یه ارتباط ظریفی بین دو کتف و نرم‌افزار پیدا کنم :) ولی نتونستم
چه خبر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
:) :)
خوشحالم بسی بسیار از خوشحال بودنت
دعا میکنم همیشه لبخند گوشه لت باشه و کنج دلت آرامش خونه داشته باشه
شمام واسه ما دعا کن خدا یک فروند نی نی خوشمل و سالم و صالح و تو دل برو و خوش شانس و سعادتمند و و.... واسمون انتخاب کنه و تحویلش بده بهمون  :))))
پاسخ:
:))))
ممنون گلم 


ای جاااااااااانم عزیزممممم حتمن. میدونم به زودی میای و خبر خوش اومدنشو بهم میگی :-)
دقیقا منم تمام مشکلاتم باخانواده ی شوهرم و علی الخصوص با مادرشوهرم سر همین توقعات بی جا و اینکه فقط من باید بزنگم و سربزنم هستش حتی اگه خودم مریض باشم یاخودم امتحان داشته باشم و .... و اوناهم از شلوغ بودن سرم با اطلاع باشن چرا اینطوریه ؟؟؟؟؟!!!!!!!  
پاسخ:
چقدر بد :/

یکم بیخیال باش حداقل سوزشش کمتره!!
آب پاش خال خالی بخرین.

سرخابی با خال خالای سفید!
این یک اجبار است!
جدی بگیر!
:)))))
:*********
پاسخ:
:))))) چشم 
:-)
به به...اجازه بده من برم روی کاناپه...یک  دو  سه..پریدم توبغلB-)
اصلا هم ترس نداشت :-P:)))
سکوت!موافقم ::-X؛)
فدات شم مامان یاسی گل گلاب :-*:-*:-*بابایی تخت گاز داره میرهاااا:))))
فقط مراقب باش یاسی جونم :-*خودتو اوراق نکنی B-)ورزش نرمش...کلا حواست به خودتم باشه! بابایی پسند باش:)))
 قربون نی نی هاتونم بسم :-*:-*:-*
آب پاش زرد :)
دوست دارم مراقب خودتون باشید...
یه بار دیگه!!یک دو سه:)))

پاسخ:
ای جاااااااااانم ♥ مرسی از پرش موفق شما :)))

آرهههه یکی جلوشو بگیره!!


چشممممم. اصلا حرفات عااالیه ها همیشه :****
قربون تو 
عزیزی 
بسیار زیاد :**** ♥ ♥ ♥
ربط عنوان با پست رو متوجه نشدم...عزیزم،خیلی خیلی زیاد خوبه که صبوری و با متانت چشم پوشی می کنی از کمبودها...و قطعن این رمز موفقیت یه بانوی موفقه...اما من فک میکنم این یه خصلت ذاتیه و ماهوی...آخه من از لحاظ ژنتیکی عجول و کم گذشت و اینا هستم....
در رابطه با پی نوشت هم باس بگم یه وقتایی خودتو بذار جای طرفت...خب وقتی بی معرفتی و کوتاهی میبینه چی باید بگه...از طرفی هم باهات صمیمیه؟اینو قاطع نمی دونستم...اما خب تو هم بی معرفت نباش دیگه...منم چنین واکنشی دارم برای دوستای بی معرفتم...تازه شم...
و اما در مورد سه تا بچه بذا ایشالله دخمل لپ گلیت دنیا بیاد قید ادامه رو میزنی...میگی نه،سوال کن...
پاسخ:
یه ربط ریز داشت ;-)
الهیییی آره خب خیلیا عجولن و خودکنترلی شون پایین.


خب خوشم نمیاد اینطوری طلبکارانه و با حالت بازجویی :|  

:)))) شایدم!! حتمن تجربه داری و یه چیزی میدونی دیگه :-) فعلا با خیالش خوشیم ;-)
واقعن باهاتون موافقم
رهاکردن همیشه همه چیزوحل میکنه
خوشحالم که همچنان مینویسید
پاسخ:
:-) 

ممنون عزیزم ♥
فک کنم نرم افزار دایورتم ویروسی شده یه مدت باید اسکنش کنم :))))))))
پاسخ:
:))))))
آره یه نگا بکن ببین چشه!
  • آقای سر به هوا ...
  • ممنون که لینکم کردی .
    لینک شدی ...
    پاسخ:
    خواهشمندم
    اهن اهن 
    بابایی گسترش دهنده!آقا بزن جاده خاکی!دست ها رو فرمون! تخت گاز می ری!؟
    بزن کنارآقا...حرکات مارپیچ! سبقت های مجاز!نبستن کمربند! راکدی توی اتوبان!
     می دونی صفه کلاج می چسبونی؟سر سیلند ها باس برن تراش؟ این لحاف ها چراخیسن؟؛)
    خانمه بابایی گسترش دهنده...من عاشقتم:-*:-*:-*  شما مراقب سوخت باش ،بزار بگازه ؛)
      بعد هم میشینی کنار میزش 
    وآنقدر شیطنط میکنی 
    تا برسی ،یک دو سه!
    مفهوم بود عزیزم؛)
    :)))
    یاسی هوژولویم:-*:-*:-*( کوچولویم) 

    پاسخ:
    :))))))))))
    :)))))))))))))))

    هیچ میدانستی روانی در فرهنگ لغات من ینی عاشقتم؟!
    دیووونه


    ♥♥♥♥♥♥
    :*
    آخخخ یاسی این رها کردنه تو حرف ساده اس تو عمل از صد تا مار شاق سخت تره،بمنم یاد میدی؟
    منم باید برم گلدون بخرم حالا چطور همسرو گول بزنم ببرمش خدامیدونه
    اره یه آبپاش خوشملم بخررر
    پاسخ:
    مار شاق :)))))))))))
    واقعا سخته... من اینو یه جا شنیده بودم که اگر بتونی آرزوی خوب کنی، بخشیدی. 
    من خیلی سعی کردم خودمو جای اون بزارم حداقل به عنوان هم‌جنس و قبول کنم که آدمیزاد اشتباه میکنه و آخر سر هم بتونم حال خوبمو براش آرزو کنم. همین.
    حالا قرار نیست عاشقش باشم که!! الان راخت‌تر میتونم با چیزایی که منو یادش میندازه نرمال برخورد کنم و تپش‌قلب نگیرم. 

    ای جانمممم. تو میتونی کمند. من میدونم. همسرم یه بار میگفت الکی به زنا نمیگن مادر طبیعت؛ شما باید بتونین هرکاری کنین. شوهراتونو میتونید تو دست داشته باشین.

    حتمن میخرم. دوستان که تهدید کردن خال‌دار باشه :))))))
    نظر من اومد آیا؟؟
    پاسخ:
    آره عزیزممم :*
    من عمیقن اعتقاد دارم شما دیدت عوض شده. نه اینکه شرایط عوض نشده باشه اما دید شما هم مثبت‌ شده و کمتر دست روی نقاط منفی می‌ذاری و این از معجزات اون فسقلیه که یک‌روزه آدم رو بزرگ می‌کنه.
    قبلن همیشه می‌گفتم که چرا از یک اشتباه، شکست عشقی و داستان دراماتیک می‌سازی. البته قبول دارم به‌خاطر عشق عمیق و بزرگ به شوهرت بوده. ولی می‌بینی که حالا می‌شه این انرژی و این عشق رو بهتر خرج کرد و جواب بهتری گرفت.

    حالا بازم بگو کرگدنِ آبی بده.
    پاسخ:
    ممنون از بازخورد مثبتت :)
    پس چی!!! درسته فسقلیه ولی کاردرسته :)

    جمله آخرتو دوست‌تر میدارم: میشه بهتر خرج کرد و جواب بهتری گرفت. 


    :)) نه دیگه قول میدم نگم! 
    ای جانم ک خوشحالی و همه چیز آرومه.
    گلدونهات از الان مبارک.
    صورتی جانت هم ایضا مبارک.
    یاسی ,گندمی هم دیگه تنها نیست,کنارش پر میشه از جوونه و سبزی خشگل.
    این سه روز ذوق برانگیزت هم ب شادی و عشق و رویا و رومنس و گرمی
    ..
    برای پی نوشتت :یکی ب من بگه خوشحال میشم,معمولا وقتی آدم خیلی دلتنگ کسی بشه واکنشش برعکس میشه,بجای اینکه دلتنگیشو بیان کنه بدتر کار رو خراب میکنه,والا بی تفاوت ک باشی عین خیالتم نمیشه,هر وخ حالشو داشتی احوال پرسی میکنی دوستت هم هر وخ حوصلش سر رفت ی مسجی میده,صمیمیته ک گاهی توقع آوره.واکنشت خیلی تنده عجیجممم.


    پاسخ:
    مرسی عزیزدلم :**********
    ممنون مهربونم 

    الهی آره دخترم از تنهایی درمیاد :)

    مرسی مرسی مرسی خیلی عزیز :***


    خب من وحشی‌ام عجیجم!!! 
    ما منتظر دومی هستیم! :)))
    پاسخ:
    :))
    ای جانم :) 
  • و ما ادریک ما مریم؟
  • صبح قشنگ چهارشنبت بخیر
    پاسخ:
    صبح تو هم به خیر مریم :)
    خخخخ منظورم کار بوده تند نوشتم متوجه نشدم،
    آرزوی خوب....نه نمیتونم،واگذارش کردم به خدا
    البته منظورم از رها کردن رهاکردن مسایلی بود که آزارمون میدن وگیر ندادن وقتی کاری نمیتونم بکنم فکر کنم بهترین کار رهاکردنه شاید اونوقت همه چیز مطابق میلم پیش بره،نمیدونم...
     ههههه حالا خالدار باشه ولی خال خال پشمی نشه
    پاسخ:
    گفتم این دیگه چه اصطلاحی بود من نشنیده بودم :)))

    آره.  شاید. برا من که شد.

    :))
  • وقایع نگار
  • اه اه منم به شدت از گار گرفتن و پررو بازی اینطوری بدم میاد :|
    به خصوص توقع :|| اونم اینجوری بیان بگن 
    مشکل ما اینه کلا نمیتونیم درست حرف بزنیم وگرنه خیلی از مشکلا حل میشه :))
    پاسخ:
    میبینم که تو هم مثل من شاکی هستی ;-)
    اگرم از رو علاقه باشه ها، برای من که حالت تدافعی ایجاد میکنه.

    بلی :-)
  • آقای سر به هوا ...
  • بـــــــــــــــه روزم !
    راستی ! هاشمو ندیدی ؟!
    پاسخ:
    هاشم؟ ؟؟؟؟

    چقدر این پست آرامش داشت
    این که خیلی چیزها میسپاری دست زمان و در اون لحظه واکنش احساسی نسبت بهشون نداری خودش خیلی کار بزرگی هست
    حتی یک هنر
    ما ادمها هرکسی بیشتر دوست داشته باشیم به همون میزان توقعمون ازش بالاتر میره
    تو این ارامش خیلی سخت به دست آوردی یاسی

    پاسخ:
    :)
    آره. همینطوره عزیزم.

    :***
    من میام اینجا لال میشم!!!!!این یک معجزه محسوب میشه!!!!بازم فقط سلام و اون ارزو خوبای همیشگی سلامتی و شادی و ارامش و ارامش و ارامش و ارامش و از همین چیز خوبا دیگه:-)
    پاسخ:
    خدا نکنه گلم
    حالا چرا خب :)))
    متشکرم دوست مهربونم 
    و برای تو نیز هم ♥♥
    نمیدونم اصن من سابقه حرف نزدن یا کم حرف زدن ندارم تو عمرم اینجا میام لال میشم معجزس معجزههه
    پاسخ:
    :))
    چه عرض کنم!!!
    زندگیت زیر چتر خدا...

    پاسخ:
    ممنون عزیزم :*
    من یه چیزایی یادمه از اون وقتا که بهش سرد شده بودی. انگار پای کسی هم وسط بود و یه چیزایی از رابطشون میگفتی. حتی خودت شک کرده بودی به موندن و رفتن. (ایشالا که من با وبلاگ دیگه ای قاطی نکرده باشمت!!) و اگه این طور بوده خیلی برام عجیبه که تصمیم به بچه دار شدن گرفتی. یعنی به سهم خودت موافق بودی. اصلا نمیتونم بفهمم. همش یاد اون توصیه قدیمیا میوفتم که میگفتن بچه بیاد همه اخلافا حل میشه و همه چی روبراه میشه و فلانی پابند میشه! و من هیچوقت نمیفهمیدم نگه داشتن ادمی که نشه دوستش داشت یا تحملش کرد مگه ارزشیم داره؟
    پاسخ:
    آره درست یادته!
    بچه چیزی رو درست نمیکنه. ولی بعضی وقتا تصمیمای آدما رو محکم‌تر میکنه.
    دیدم کسایی رو که با بچه اوضاعشون افتضاح‌تر شده...
    بچه نه اختلاف حل میکنه نه چیزی رو روبراه میکنه :)) تازه یه عالمه دردسر و مسئولیتم با خودش میاره!

    نه. نگه داشتن کسی که نشه دوستش داشت و تحملش کرد هم  ارزشی نداره :)
    دوست نازنینم
    چه حس خوبی داره نوشته هات
    به گمونم داری نوشته بغض دارت رو حسابی جبران می کنی ؛-(

    با پاراگراف آخر واقعا موافقم و سعی می کنم در مکالمه با عزیزانم رعایتش کنم. واقعا خیلی از آدم انرژی میگیره وقتی با کسی حرف میزنی و شروع می کنه به گلایه کردن اونم به بهانه دلتنگی...

    شاد باشی عزیزم م م م
    پاسخ:
    ای جانم عزیزمی:*
    ...
    آره احتمالن... خب راسته که بعد از سختیا آسونیه :)


    درسته دلتنگیه ولی نوع بیانش آدمو اذیت میکنه. اما شما که تا جایی که من اطلاع دارم اینجوری نیستی :)

    فدای تو 3>
    خب پس چرا؟؟؟
    پاسخ:
    اون زمان که همسرم پیشنهاد داد بچه‌دار شیم تعارضای ذهنیش تقریبا برطرف شده بود. منم که میدیدم تغییراشو خوب دلم میخواست زندگی کنیم. 
    خودمون فکر نمیکردیم انقدر سریع اتفاق بیوفته! ولی وقتی شد، واقعا تصمیم گرفته شده رو تحکیم کرد. خیلی تاثیر داشت. احساس میکنم قبل از به وجود اومدن جوجو خیلی چیزامون حل شده بود. قرار نبود حلال مشکلات بشه... وقتی اومد به من که خیلی کمک کرد گذشته رو فراموش کنم. فکر میکنم همسرم رو هم از اون توقعات ذهنیش دور کرد و به زندگی رئال نزدیک‌ترش کرد.

    هیچ‌وقت حس نکردم دارم همسرمو تحمل میکنم. اونم همینطور... یا اینکه دوست داشتنی درکار نیست... قبل‌ترها خیلی وقتا حس میکردم همسرم خودشو نگه میداره تا دوست‌داشتنشو پنهان کنه! چون تصور میکرد این اون چیزی که باید نیست... نمیدونم شایدم دارم به جای اون حرف میزنم... خودش که خیلی بعد از اون جریانات حرف نزد تا من چیزی از درونیاتش بفهمم. فقط از چشماش میفهمم که حالش خوبه :) 

    نمیدونم دارم خوب توضیح میدم یا نه!!! آخه جریانات ما یکمی پیچیده بود! آدم‌وار نبود :))) 
    راستی یاسی جریان چیه؟ منم خیلی به یاد خیلی از دوستهای قدیمیم هستم اما اینکه مثلا پیام بدم و حالی بپرسم یا خبری بگیرم  نه! چرا؟ فک نکنم ربطی به تنبلی داره!؟  همش هم متهم میشم به بی معرفتی در حالی که درونا به یادشونن اما عملا هیچی :/

    کی میری سونو پس :/ این سیب تو کشت ما رو :دی
    پاسخ:
    شاید مشغله ذهنی با دنیای درونیمون باشه... نمیدونم!

    منم متهمم به بی‌معرفتی. همیشه تو جواب یا الکی میخندم یا حرفو عوض میکنم! دفاعی ندارم از خودم :))

    هفدهم میرم دکتر. اونجا تو مطبش سونو داره بلکه فهمیدیم!

    آره واقعا... کشت مارو نیم وجبی :)
     دوباره سلام خانوم
    اومدم بگم کم کار شدی ها، الکی هم نی نی رو بهونه نکن، چرا نمی نیوسی هاهاهاها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :)
    خوبی عزیزم
    کوچولت خوبه؟
    پاسخ:
    سلام عزیزمممممم
    نمیدونم چرا خشکیدم!! نه بابا نی‌نی کاریم نداره فقط بخور بخواب میکنه اون تو :)

    خوووووب خوبیم هر دو ممنون گلم :*******
    سلام یاسی جان
    امیدوارم تو و نی نی خوب باشین
    ببخش به زحمت می ندازمت. آدرس یه مشاور خانواده خوب میخوام در تهران. ما غرب تهرانیم ولی هرجا که بدونم خوبه میرم.تو اینترنت کلی سرچ کردم ولی اصلا نمیدونم کدوما خوبن!
    اگه راهنماییم کنی ممنونت میشم عزیزم
    پاسخ:
    سلام گلم ممنون عزیزم 
    خواهش میکنم هیچ زحمتی نیست 
    برات یه ایمیل فرستادم 
    امیدوارم مفید باشه :**********
    سلام یاسی جان خوبی؟ جوجوت سرحاله؟ دیدم تو پست قبلیا نوشته بودی جیش هم میکنه الهیی :)
    نت نداشتم کامنتاتون بی جواب مونده بود دلم برات تنگ شده گفتم الان میام میبینم نی نی به دنیا اومده:)
    یاسی عکس وسایلی که براش میخری رو بذار من لباس نی نی خیلی دوست دارم 

    پاسخ:
    به‌به سلاااااااااااااام 3>
    دیگه میخواستم آگهی فوت برات صادر کنم :))))) کجایی دختر دلم برات یه ذره شد خب!


    جوجو سرحال سرحاله :) آره مثانه داره خاله مریم بچم قدرت مثانه‌شو به رخم کشید 

    آرههه یکم دیگه نمیومدی دنیا اومده بود :))

    هنوز هیچی نخریدم.  ای جونم چشممممممم حتمن :***
    سلام
    نینی دختره اینقد با حیا نشسته .
    ولی خوب نمیدونسته دارید نگاهش میکنید.
    این تابلو نقاشی چقدبا مزس .
    پاسخ:
    سلام عزیزم 
    ای جان شایدم :))

    خیلی 3>
    سلام کوشی پس یاسی نمینویسی
    پاسخ:
    سلام عزیزم. هر روز میام تو وبم اما نمینویسم.
    نمیدونم چرا!!

    حالا شاید امروز نوشتم
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">