یاسی‌ترین

https://t.me/Yasitariin

یاسی‌ترین

https://t.me/Yasitariin

یاسی‌ترین

هرگز ندیده بودم چشم تو را چنین در خون و اشک غوطه‌ور، ای مامِ رنج‌ها! ای میهنی که در تو به خواری مثل اسیر جنگی یک عمر زیستیم. زین گونه زیستیم و به هق‌هق گریستیم.

به امید آزادی

بایگانی
آخرین مطالب

کسی قندانم را شکسته

جمعه, ۱۱ دی ۱۳۹۴، ۰۲:۳۱ ق.ظ

حالم هیچ خوب نیست.

قرار نبود اینطور شود.

من حبه های قند را جمع کرده بودم. من بدی ها را به دست باد سپرده بودم حقم این نبود. ناراحتم...خیلی

شب بدی را میگذرانم. آرزو میکردم کاش همین حالا خانه خودم بودم.  اما حداقل باید تا صبح صبر کرد.

گاهی آدمها نمیدانند چطور همه چیز را با یک برخورد نابود میکنند.

دلم از خانه ای که مثل خانه مادربزرگم بود گرفته. دلم از خانه ای که روح گرم و بزرگی دارد گرفته  کسی که جای مادرم  بود و خیلی وقتها دوست نزدیکم، دلم را شکسته

فردا میرویم خانه.

  • یاسی ترین

نظرات (۳۹)

  • شیکسون (^_^)
  • خدا بزرگه... :)
    به دل نگیر، از این دل شکستن ها همیشه پیش میاد... ^_^
    پاسخ:
    اوهوم....
    یکمی بگذره خوب میشم :-)
  • فاطیما کیان
  • دلت آروم دختر :)
    پاسخ:
    ممنون عزیزم :-)

    الهی یاسی مهربونم :(
     بعضی وقتا یه دفعه میکوبن زیر قندون . امیدوارم هر چی هست گذر زمان از تلخیش کم کنه 
    پاسخ:
    اوهوم :'(
    دوستی خاله خرسه :))
    اصلا آدم نمیدونه چطوری توضیح بده! 
    هیجا خونه ی خود ادم نمیشه
    تو خونه ی خودت حالت خوب میشه
    ی خانواده سه نفره خوشبخت
    پاسخ:
    دقیقا :-) 
    زندگیست دیگر
    چاره ای نیست
    مواظب بزرگی دلت باش فقط مادر فرشته ی نازنین کوچولو
    پاسخ:
    آره :-)
    ممنون گلم ♥ :*
    عزیزم .. اینجور چیزا پیش میاد...سعی کن فقط حرف ه بدی نزنی تا زمانی ک آروم میشی
    پاسخ:
    اوهوم...
    نه من اصولا حرفی نمیزنم :-) 
    نزدیکی زیاد گاهی قندان ها را لب پَر می کنه یاسی...

    آلمای لپ گلی رو می بوسم
    پاسخ:
    اوهوم...
    عزیزمی :***♥♥♥♥
    سلام خب چیشده ؟؟؟چرا یه شبه همه چی بهم ریخت؟؟؟؟
    به دختر کوچولوت چیزی گفتن؟
    شوهرت مگه پیشت نبود:(
    پاسخ:
    سلام!
    سوتفاهم باعث شد برخورد بدی باهام بشه. نوشتن این چیزا خیلی سخته! یعنی برای من سخته... 
    نه با بچه که کاری ندارن :-) 
    همسرم اون لحظه نبود
    حالا شاید یه پستی نوشتم سعی میکنم توضیح بدم. الان خوبم :-)
  • دلا بانو
  • عزیزم
    امیدوارم زود دلت آروم بشه:*
    پاسخ:
    مرسی گلم :**
  • آقای سر به هوا ...
  • توکل بخدا :(
    پاسخ:
    ممنون...
    خداروشکر ک الان آرووومی ایشالا همیشه آروم باشی
    دلم میخاست بدونم شما ک روزای زیادی از آشناییتون با خانواده شوهرت گذشته و باهاشون کناراومده بودی و مشکل بزرگی بینتون نبوده
    چطور ی شبه انقد ناراحتت کردن
    مراقب نی نی نازت باش
    پاسخ:
    قربونت برم عزیزم 
    اگه تونستم توضیح میدم تو پست بعدیم :-) 
    فدات :**
  • نغمه ماه
  • عزیییییزم...
    میگذره
    زمان همه چیز را در خود حل میکند حتی حبه های تلخ و شیرین این قندان را
    پاسخ:
    آرهههه گلم میگذره 
    ایشالا :-)
    باز هم یک مادرشوهر حماسه آفرید.

    پاسخ:
    :)))))))
    عالی!
    عزیزم آروم باش این نزدیکی ها یه سری خوبیهایی داره و یه دنیا بدی هایی ولی بهش فکر نکن گلم آلمای عزیز رو بگیر بغلت حسابی بوش کن همه چی یادت می ره اهمیت نده. ولی کاشکی متوجه برخورد بدشون بشن حداقل.
    پاسخ:
    واقعا یه خوبیای کم و...
    ای جانمممم بعلهههه بوش که میکنیاااا دیوونه میشی :-)
  • و ما ادریک ما مریم؟
  • میگذره یاسی.
    پاسخ:
    ایشالا :-)
    یاسی جونم نبینم دلت بگیره
    دل تو خیلی بزرگه من از این دل بزرگ تو خیلی چیزا یاد گرفتم.
     میدونم سخته اما میگذره.
    من بجای تو دلم برای گلدوناتون تنگ شده وای خونه ی خودمون یه چیز دیگه اس.
    پاسخ:
    عزیزکم لطف داری شما :**
    ای جانممم 
    آخی آرهههه گلدون ها :-) ♥

    مامان یاسی مهربون

     

    شما روحت خییییییلی بزرگتر از اونه که با این تلخی ها کدر بشه

    حق شماست که دلگیر بشی عزیزم ولی گذشت هم توانایی ویژه ای است که شما به زیبایی ثابت کردی که  تونایی آن را دارید و گذشت سبب میشه که یاسی کمتر غصه بخوره.مطمین باشه کسی که دل میشکنه خودش خیلی بیشتر از شما ،از کارش غمگینه.

     

    همه ما مدام در حال این تجربه ها هستیم.نمی دونم چرا ....

     

    قربون دل مهربونت برم که شکسته ....

    پاسخ:
    لطف داری خانوووووم :**
    آره حق باشماست خود اون شخص هم لابد ناراحته...

    نمیدونم چرا!!
    شاید زندگی همینه....

    :**
  • ماه بانو
  • عزیزم امروز گلدونای خونه انتظار شمارو می کشن :)

    پاسخ:
    الهیییی ♥♥♥
    عزیزم من که تا چهل روز خونه مامانم بودم از حرف وحدیثهاش دلم می گرفت
    اره یاسی جون یکم بگذره خوب می شی واز یاد میره ...
    شاید الان جای بحثش نباشه اما از وقتی پدرم ناگهانی فوت کرد واز پیشمون رفت هر وقت از حرف وگله عزیزی غمی رو دلم میشینه به یاد فوت پدرم می افتم و نمیگذارم زیاد غصه اش تو دلم لونه کنه .....
    *
    راستی ممنون ایمیلم رو خوندی وجواب دادی :-*
    پاسخ:
    ای بابا انگار برا همه همینه :-) 
    اوهوم :-) 
    الهی :((( خدا رحمتشون کنه.. میدونم سخته مخصوصا یک دفعه ای...

    عزیزدلم خواهش میکنم
    ممنون از تو :***
  • یاسی نوشت
  • عزیزم یاسی مهربون...
    میدونم چقدر دل آدم میگیره از اینجور اتفاقا
    پیش میاد،حتی واسه مادر و دختر واقعی..واسه دو تا دوست صمیمی، 


    میدونم الان مادر همسرت هم پپشیمونن و دلشون گرفته از رفتاری که شد:( 

    لبخند بزن آلما ببینه :))
    پاسخ:
    آااره گلم اینطوریاست :-) 
    اوهوم لابد اونم ناراحته :/  ( یاسی عروس بدجنس میشود! )
    یه لبخند بزرگ  ^_______^
    درک میکنم عزیزم 
    همزیستی که باشه ناخودآگاه این اتفاقات میفته.. 
    اصلا هم دلیل بر بدی ذاتی کسی نیست... تفاوت فرهنگ و دیدگاه آدما به زندگیه که باعث سوءتفاهم میشه.. 
    من که زیاد با این مسائل سروکار دارم.. قصد دارم یه پست راجع بهش بنویسم بازم.. 
    خداروشکر که مستقلی و بزودی برمیگردی.. 

    پاسخ:
    اوهوم...آره همینطوره 
    آدم باید خیلی مواظب باشه مشکلی پیش نیاد همین دوری بهترین کاره 
    :***
  • صاحبخونه
  • oh my god! you have a baby now!!
    وای باورم نمیشه بیشتر از یک ماه گذشته و تو مادر شدی!! خیلی خیلی تبریک میگم. میدونم که الان وجودت پر از زیباترین احساساتیه که خداوند خلق کرده. برای آلمای کوچولو هم آرزو میکنم که همیشه کنارت خوشحال باشه و بزودی چهار دست و پا رفتنش دل همتونو آب کنه :*
    پاسخ:
    یس یس آی هو بیبی :-) 
    دلم برات تنگ شده بود عزیزم... فرصت وبگردی نداشتم خبری ازت نگرفتم خوشحالم کامنت گذاشتی امیدوارم خوب باشی :***
    ممنون گلم آره... سختیای اولش که تموم میشه عشق به بچه ریزه ریزه تو دلت بزرگتر میشه و هزبار بیشتر خداروشکر میکنی
    ای جانم ♥ ممنون عزیزدلم
    منم برات بهترین حسارو، تو اوج بودنا رو آرزومندم:***
    خداروشکر وقتی رسیدم که بهتری

    خوب باشی عزیزم
    پاسخ:
    ای جانم ♥ 
    ممنون عزیزدلم :*
  • محبوب حبیب
  • سلام یاسی عزیزم
    نشد پست قبل برات کامنت بگذارم. چقدر خوشحال بودم که چنین مادر شوهر خوبی داری. و اینقدر خودت خوبی که اینهمه باهاشون راحتی. 

    امیدوارم یه دلخوری کوچیک باشه و زودی فراموشش کنی. بمونی تا آخر امتحانا پیش شون :) 
    پاسخ:
    سلام عزیزم 
    مادرشوهرم واقعا خانم خوبیه. مثل مادر مثل دوست... ولی فک کنم نوه دار شده خون به مغزش نرسید :))))
    امیدوارم یادم بره
    امتحانا پیچیده شد محبوب جان :/ میام مینویسم
    :) 
    تو میتووووونی
    پاسخ:
    ;-) بعله استاد!
    عزیزم..یاسی جون این اتفاق ها واسه همه میفته...
    زود بیا بنویس ...
    پاسخ:
    آره انگار همینطوره :-) 
    چشممم به زودی مینویسم عزیزم
  • آوا بانو
  • سلام یاسی جان . خوبی ؟ المای ما چطوره ؟ عزیزم به دل نگیر . مهربونیها خیلی لذیذ تر از تلخی ها هستن . بزرگوارانه ببخش و بگذر .. این حس خیلی زیباتره . دختر نازتُ ببوس 
    پاسخ:
    سلام آوای گلم عزیزمممم ♥
    خوبیم شکر 
    بله همینطوره عزیزم 
    فداتشم عزیزدلم میبوسمت :****
    سلام یاسی جان
    چرا آدم تا می نوسه حالش خوبه، زود یه اتفاقی میفته که حالش رو خراب می کنه؟
    از نوشته قبلیت خوشحال شدم که همه چی خوب داره پیش می ره.
    اینم می گذره ولی خب کاش یه سری اتفاقا پیش نیاد اصلا. چون یاد آدم می مونه.
    پاسخ:
    سلام عزیزدلم 
    نمیدونم والا! یا روند طبیعی زندگی همین بالا و پاییناس یا اینکه آدم چشم میخوره!!
    آره عزیزم. .. اما چه میشه کرد...
    یاسی جون ان شاله مشکلت حل بشه و روحت آرامش پیدا کنه.. از این چیزها زیاد پیش میاد عزیزم غصه به دلت راه نده...
    پاسخ:
    ایشالا 
    آره عزیزم همینطوره :-) 
    ممنون گلم ♥
    عه! چرا من دیشب این پستو ندیدم!!!!

    الان حتمن بهتری.. نزدیکی... امان از این نزدیکی زیاد... همیشه کار دست آدما میده! هربار یه جوری:(

    گاهی آدم فکر میکنه اگه تنها بودمو خودم سختیارو تنهایی تحمل میکردم راحت تر از این همه تحمل کردن و تلاش در خوب بودن و خوش برخورد بودن بود... که تازه آخرشم خراب بشه...:/

    امیدوارم یه کم که گذشت فقط قندا یادت بمونه... :*
    پاسخ:
    عنوانش شبیه هم بود! دوتا پست آخزی
    آره بهترم. اوهوم خیلی اشتباه کردم رفتم...
    دقییییییقا! 
    ایشالا 
    کامتت زعفرونیتم خوندم :-D 
    نزدیکی و صمیمیت زیاد مشکل به وجود میاره.
    آرووووم باش یاسی جونم
    این نیز بگذرد...
    پاسخ:
    اوهوم :-) 
    ممنون گلم
    ای بابا سخت نگیر.من دوماه اول تولد دخترم خونه مامانم بودم هر روز باهش دعوام میشد بسکه. بسکه همش نظر میداد.با اینکه خیلی دوسش دارم ...این چیزا پیش میاد به دل نگیر
    پاسخ:
    :))))))) چه بامزه 
    آره دیگه
  • عسل نوی نو
  • یاسی جونم به دل نگیر   دلت رو بزرگ کن مادرا باید دل بزرگ داشته باشن واگر نه الکی بهشتو بهشون نمیدن .باید عادت کنی بچه اگر مریص بشه میگن ماد ر  مقصر اینکار رو میکردی بچه مریص نمیشد تو هر مرحله ای برا خودشون نظر میدن تو احترام بذار ولی در نهایت خودت تصمیم بگیر
    پاسخ:
    آره واقعا :)))) راس گفتی بیچاره مادر بچه ها مدام زیر ذره بینی که کار اشتباه نکنی! حالا خودشون زمان خودشون هزار بار اشتباه کردن ;-) 

    یاسی باهوش ما امتحانات رو میترکونه... نیستی به خودم دلداری میدم واسه امتحاناس.. دعا میکنم حال دلت خیلی خوب باشه عزیزم*:
    پاسخ:
    هعییییی عزیزم یاسی امتحانو نرفت :-( 
    ایشالا که موفق میشی گلم :****
  • وقایع نگار
  • زمان بگذره فراموش میکنی... :)
    پاسخ:
    اوهوم گذشت زمان از همه چیز بهتره :-)
    کجایید مامان یاسی ؟ :(
    پاسخ:
    شرمنده میام مینویسم...
    :**
  • Alone in the silent
  • یاسی جون چی شده ؟؟؟؟نبینم حال یاسی خانم بد باشه؟؟؟
    پاسخ:
    فدات شم... بهترم الان :-) 
    امیدوارم حال دلت خوب شده باشه یاسی جان
    پاسخ:
    ممنون دوست گلم 
    خوبم :*
  • دلا بانو
  • یاسی گلم خوبی الان؟ آلمای لپ گلی ما چطوره؟
    پاسخ:
    ممنون عزیزدلم خوبیم شکر :-)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">